رشیدالدین وطواط و نقش او در پیوند امثال عربی و فارسی
نویسنده: سلمان ساكت
1. مقدمه
1-1. ریشهشناسی و تعاریف مثل
مثل واژهای است تازی از مادۀ «مثولاً» كه در زبان عربی دو معنی دارد: یكی شبیه بودن و شباهت داشتن و دیگری راست ایستادن و بر پای بودن.1 این واژه در دیگر زبانهای مهم سامی نیز مانند عبری، حبشی و آرامی، كم و بیش با معنای «شبیه و همانند»، امّا با اندك تفاوت آوایی وجود دارد.2 با این همه برخی از پژوهندگان و صاحبنظران این احتمال را مطرح كردهاند كه واژۀ مثل از زبان سریانی به زبان تازی رفته است (جفری، 1372: 373).
از دوران پیش از اسلام امثال در میان اعراب رایج بوده است امّا به نظر میرسد دست كم از سدۀ دوم هجری ادیبان و نویسندگان مثل را به اعتبار معنای اصطلاحی آن تعریف كردهاند، چنانكه میدانی (م: 518 ه . ) در مقدمة كتاب خویش، مجمعالامثال، برخی از تعاریف نویسندگان پیش از خود را آورده است (بنگرید به: میدانی، 1408/ 1988: 1/33-34). این تعاریف گوناگون نشان میدهد كه از دیرباز افراد مختلف دیدگاههای گوناگونی نسبت به مثل و كاركردها و امتیازات آن داشتهاند. برای نمونه مبرّد (م: 285ه . ) بیش از هر چیز به رواج مثل و عنصر بلاغی تشبیه كه در دل آن نهفته است، توجه كرده3، در حالی كه ابن سكّیت (م: 243 ه . ) جدایی لفظ و معنای نهفته در امثال را مد نظر قرار داده است.4
در این میان كسانی هم بودهاند كه مثل را به معنای «راست ایستادن و بر پای بودن» تعریف كردهاند و برای نمونه گفتهاند: «مثل حكمی است كه صدق و صحت آن نزد همة عقول مسلّم و راست باشد» (همان: 33). پیداست كه این گونه تعاریف مبتنی بر نگرشی جامعهشناختی است و مثل را از نظر كاركرد اجتماعی آن مورد توجه قرار داده است.
برخی از ادیبان تعریف مثل را كنار گذاشته و به جای آن، دلایل برتری مثل را بر دیگر انواع سخن برشمردهاند، برای نمونه ابواسحاق ابراهیم بن سیار، معروف به نظّام (م: حدود 200ه .) میگوید:
چهار ویژگی در مثل وجود دارد كه در هیچ نوع دیگری از سخن جمع نمیگردند: ایجاز لفظ، اصابت معنی، حسن تشبیه و لطافت كنایه و این آخرین پایة بلاغت است (همان: 34).5
گروهی دیگر نیز به فایدۀ مثل پرداخته و نوشتهاند: «فایدۀ مثل تصویر معالی بود در صور محسوسات به مشاکلتی که میان ایشان است». همچنین میافزایند: «الامثال للقلوب کالمرآۀ للعیون، داستانها مر دلها را چون آینهها است دیدهها را» (یواقیتالعلوم، 1345: 135).
ابوعبید قاسم بن سلاّم (م: 224 ه . ) ـ كه یكی از نخستین جمعآورندگان امثال در زبان تازی است ـ در مقدمة كتاب خود مینویسد:
امثال عربی شعبهای از حكمتِ اعراب در زمان جاهلیت و اسلام است كه در اثنای سخن آن را میآورند و بدین وسیله مقصود خود را به كنایه ادا میكنند (ابن سلاّم، 1400/1980: 34).
آنچه در این تعریف برجسته و متمایز مینماید، ارتباط مثل با حكمت و فلسفه است كه گویا كمتر بدان توجه شده است. این نگرش در سنت ادبی یونانی هم بوده است، چنان كه سینسیوس اریستاتل (370-413 م.) در تعریف مثل گفته است:
مثل اثری از بنای درهم شكسته و فرو ریختة فلسفة قدیم است كه از میان خرابههای بیحدّ و شمار آن بنا نمودار و به سبب اختصار لفظ و روشنی معنی و آسانی تلفظ، باقی و پایدار مانده و از خاطرهها نرفته است (به نقل از: بهمنیار، 1328: 52).
امروزه بر مبنای تعاریف پیشینیان و با توجه به كاربرد مثل، میتوان آن را در معنای اصطلاحیاش چنین تعریف كرد:
جملهای یا تركیبیشاید الابیوردیاصل: مظبوطی حکم آیات بهم رساندهاند» (خانآرزو، 1991: 524)، امّا در جای جای این بخش روایتهای مختلف از یک مثل را نقل کرده است که نشاندهندۀ تغییر لفظی امثال در زبان فارسی است و سخن بالا را نقض میکند (بنگرید به: صص 525، 526، 528، 551، 553، 554 و 559).
منابع و مآخذ
- ابن سلاّم، ابوعبید قاسم. (1400 / 1980). كتابالامثال، حققه و علق علیه و قدم له: عبدالمجید قطامش، مكةالمكرمه: دار المأمون للتراث، الطبعة الاولی.
- اصفهانی، محمّدصادق بن محمّدصالح. (1341). شاهد صادق، ویراستة صادقكیا، تهران: انتشارات ادارۀ فرهنگ عامّه، چاپ اوّل.
- افشار، ایرج. (1358). لطائفالامثال و طرائفالاقوال، آینده، سال 5، صص 863-866.
- الهادی، یوسف. (1389). ابن فندق و تاریخ بیهق، ترجمة سلمان ساکت، مزدکنامه 3، تهران، چاپ اوّل.
- بهمنیار، احمد. (1328). مثل چیست؟، یغما، سال دوم، شمارۀ 2 و 3، صص 49-52.
- بهمنیار، احمد. (1369). داستاننامة بهمنیاری، به كوشش فریدون بهمنیار، تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم.
- بیهقی، علی بن زید. (1425/2004). تاریخ بیهق، ترجمه عن الفارسیه و حقّقه: یوسف الهادی، دمشق: دار اقرأ، الطبعة الاولی.
- ثعالبی، ابومنصور. (1403/1983). یتیمةالدهر فی محاسن اهلالعصر، شرح و تحقیق: مفید محمّد قمیحه، بیروت، الطبعة الاولی.
- جفری، آرتور. (1372). واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمة فریدون بدرهای، تهران: توس، چاپ اوّل.
- جوینی، محمّد. (1382). تاریخ جهانگشای جوینی، تصحیح: محمّد قزوینی، تهران: دنیای كتاب، چاپ سوم (اوّل ناشر).
- حبیباللهی نوید، ابوالقاسم. (1350). امثال قدیم فارسی، مجلة دانشكده ادبیات و علوم انسانی مشهد، سال 7، ش 2، صص 330-336.
- حكمت، علیاصغر. (1333). امثال قرآن. تهران: چاپخانة مجلس.
- حموی، یاقوت. (1357/1938). معجمالادباء، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- خانآرزو، سراجالدین علی. (1991). مثمر، تصحیح، مقدمه و حواشی: ریحانه خاتون، پیش لفظ (= پیشگفتار): ابواللیث صدیقی، کراچی: دانشگاه کراچی، چاپ اوّل.
- دولتشاه سمرقندی. (1366). تذكرةالشعراء، به همّت محمّد رمضانی، تهران: كلالة خاور، چاپ دوم.
- دهخدا، علیاكبر. (1377). امثال و حكم، تهران: امیركبیر، چاپ دهم.
- رعناحسینی، كرامت. (1359). لطائفالامثال و طرائفالاقوال، آینده، سال 6، صص 561-568.
- زلهایم، رودولف. (1381). امثال كهن عربی، ترجمة احمد شفیعیها، تهران: مركز نشر دانشگاهی، چاپ اوّل.
- زمخشری، محمود بن عمر. (1408/1987). المستقصی فی امثال العرب. بیروت: دارالكتب العلمیه، الطبعة الثانیه.
- زیدان، جرجی. (بیتا). تاریخ آداب اللغة العربیة، راجعها و علّق علیها: شوقی ضیف، دار الهلال.
- عبدالقادر رازی، محمّد بن ابیبكر. (1375). امثال و حكم، ترجمه، تصحیح و توضیح از فیروز حریرچی، تهران: دانشگاه تهران، چاپ سوم.
- عراقی، ابوسعید محمّد بن علی بن عبدالله. (1387/1430). نزهةالانفس و روضةالمجلس، تحقیق و تصحیح: رمضان بهداد، تهران: مركز پژوهش میراث مكتوب، چاپ اوّل.
- عطار، فریدالدین محمّد بن ابراهیم. (1386). مصیبتنامه، مقدمه، تصحیح و تعلیقات: محمّدرضا شفیعی كدكنی، تهران: سخن، چاپ دوم.
- قرةالعین. (1354). به اهتمام امینپاشا اجلالی، تبریز: انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، چاپ اوّل.
- محمّد بن منور. (1366). اسرارالتوحید، مقدمه، تصحیح و تعلیقات: محمّدرضا شفیعی كدكنی، تهران: آگاه، چاپ اوّل.
- مستملی بخاری، ابوابراهیم اسماعیل بن محمّد. (1363). شرح التعرف لمذهب التصوف، با مقدمه و تصحیح و تحشیۀ محمّد روشن، تهران: اساطیر، چاپ اوّل.
- میدانی، ابوالفضل احمد بن محمّد. (1408/1988). مجمعالامثال، قدّم له و علّق علیه: نعیم حسین زرزور، بیروت: دارالكتب العلمیه، الطبعة الاولی.
- نجمالدین رازی، ابوبكر عبدالله بن محمّد. (1384). مرصاد العباد، به اهتمام محمّد امین ریاحی، تهران: علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم.
- وطواط، رشیدالدین محمّد بن محمّد بن عبدالجلیل. (1376). لطایفالامثال و طرایفالاقوال. مقدمه، تصحیح و تعلیقات: حبیبه دانشآموز، تهران: مركز پژوهشی میراث مكتوب، چاپ اوّل.
- هبلهرودی، محمّدعلی. (1349). مجمعالامثال، ویراستة صادق كیا، تهران: انتشارات ادارۀ فرهنگ عامّه، چاپ اوّل.
- ؟. (1345). یواقیتالعلوم و دراریالنجوم، به تصحیح محمّدتقی دانشپژوه، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، چاپ اوّل.
- Sellheim, R. (1991). "MATHAL", The Encyclopaedia of Islam, Leiden: Brill, vol. 6, pp. 815-825.
- Rašid al-Din Vatvāt and his Role in Comparing Arabic and Persian Proverbs (Amthāl)
خلاصهای از این مقاله پیشتر در اردیبهشت ماه 1389ش. / ماه می 2010م. در همایش ادبیات تطبیقی فارسی و عربی در بیروت ارائه شده است. همچنین ویرایش نخست آن در مجلة الدرسات الادبیه (ش 67 و 68 و 69، ویژة همایش ادبیات تطبیقی) با عنوان «پیوند امثال عربی و فارسی در کتاب لطایفالامثال و طرایفالاقوال» به چاپ رسیده است که بنا به صلاحدید استاد دانشور، جناب آقای کیانفر، به دلیل عدم دسترسی به آن مجله، صورت کاملتر و گستردهتری از آن در اینجا عرضه میگردد.
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد.