Menu

بررسی ضرورت، زمینه‌ها و اهداف اصلاحات ارضی در ایران

نویسنده: دکتر محمدباقرآرام* بهزاد جمادی

مقدمه

در کشورهای جهان سوم دو شیوه متفاوت برنامه‌ریزی روستایی وجود دارد؛ اول
شیوۀ بهبود اصلاح که با هدف تشویق، توسعه و افزایش توسعه و بهره‌وری و سازماندهی
تولید دهقانی است. شیوۀ دوم که از آن به عنوان شیوه دگرگون‌سازی یاد شده است،
سعی در برقراری اشکال جدید کشاورزی و سازمان اجتماعی دارد که منجر به تخریب نظام‌های دهقانی، شیوه‌های تولید و ساخت اجتماعی گردیده و به دنبال جایگزین کردن نظام مالکیت ارضی جدیدی است. این دو نوع شیوه در این کشورها در اشکال طرحهای توسعه روستایی، برنامه‌های اسکان، انقلاب سبز و اصلاحات ارضی ارائه شده است. یک نظام زمین‏داری متحجر که‏ هنوز ساخت اجتماعی خود را به دست نیاورده، اقتصاد کشور را دچار عدم توازن می‏نماید و پیشرفت اقتصادی را با کندی حرکت مواجه‏ می‏سازد و در چنین شرایطی وجود عدالت اجتماعی نیز کم‏تر تحقق‏ می‏یابد. در نتیجه کشورهای بسیاری پس از دهه‏های 1330 و 1340 این ضرورت را درک کرده و نسبت به تغییرات بنیادین در این زمینه‏ قدم‏های جدی و موثری برداشتند. در کشورهای در حال پیشرفت بویژه ایران که بخش اعظم‏ انرژی جمعیتی، اشتغال و فعالیت‌های اقتصادی جامعه در کشاورزی‏ متمرکز بود، اصلاحات ارضی به عنوان نقطه شروع برنامه‌های توسع‍ۀ روستایی قرارگرفت و در بین سال‌های 1341 تا 1351 به مرحل‍ۀ اجرا درآمد.

1. سوابق و زمینه‌های اصلاحات ارضی در ایران

در بررسی ساختار جامع‍ۀ ایران از دیدگاه اقتصادی ـ سیاسی در دوره پیش از اصلاحات ارضی، عامل حقوق ناشی از زمین، عامل اساسی است که منبع اصلی ثروت بنیان قدرت اجتماعی است. رژیم مالکیت زمین از گذشته‌های دور، یکی از مولفه‌های اساسی در تحلیل زندگی در ایران بوده که در طول تاریخ به عنوان کشوری باپایه‌های کشاورزی شناخته شده است. (ملک‌محمدی، 1381، ص 35) از جمله مسائلی که در تاریخ ایران همواره مورد توجه بوده روابط مالک و رعیت و مبحث زمینداری‏ است. در دوران معاصر در پی تحولاتی که در جامعه‏ ایران رخ نمود مسئله مالکیت زمین و نظام ارباب رعیتی‏ نیز دستخوش تغییرات بسیار شد. برای مدتی طولانی‏ در دوره حکومت پهلوی بزرگ مالکی مسئله‏ای حساس‏ و قابل توجه به شمار آمد و طرحهای متعددی در مورد آن اجرا شد. نظام ارضی سنتی ایران که به عنوان نظام ارباب و رعیتی شناخته شده است که در واقع یک نظام اجاره داری سنتی بود که درآن، مالکیت قسمت اعظم زمین‌های کشاورزی در دست افرادی معدود قرارداشت توسط اجاره‌داران در قالب مزارع کوچک به زیر کشت می‌رفت. علاوه بر این تعداد زیادی از اجاره‌داران ایران سهم برانی بودند که می‌بایست، به ازای زراعت زمین سهمی از محصول را به اربابان پرداخت می‌کردند. (عمید، 1380، ص 23) در سده نوزدهم نظام زمینداری که در ایران حاکم بود میراث مستقیم دوران صفوی محسوب می‌شد و پیشینه آن از طریق دوره ایلخانان و سلجوقیان به سده‌های نخست اسلام باز می‌گردد. نظام‌های اولیه اسلام که براساس قالب شریعت اسلام تعریف شده بود، در نظام دولت‌های سدۀ نوزدهم در ایران (قاجاریه) نیز وجود داشته است. لمبتون آورده است که رسم غلطی که در اروپا غربی با نام فئودالیسم رایج بوده نشانه‌هایی از آن همانند ارتش‌های خصوصی و انقیاد دهقانان، در نظام زمینداری این دوره به چشم می‌خورد ولی با این وجود این نظام در ایران فئودالی نبوده است. (آوری، 1388، ص433) کاتوزیان نیز معتقداست که اقتصاد سیاسی ایران هرگزفئودالی نبوده بلکه به صورت مالکیت خصوصی سست و ناپایدار و بر پای‍ۀ اشکال گوناگون تیول‌داری که ملک به عنوان یک امتیاز نظامی ـ دیوانی به فرد واگذار می‌شد، اداره می‌شده است. (کاتوزیان، 1389، ص 345) در کل نظام ارضی پیش از اصلاحات ارضی ایران سه ویژگی اصلی مشخص می‌شود:

الف: تمرکز زمین در دست تعدادی مالک غایب،

ب: سهم بری به عنوان شکل غالب اجاره‌داری زمین. و

ج: رواج فنون قدیمی و ابتدایی در تولید. (عمید، 1380، ص 49)

این نظام ارضی که در ایران به علت تمرکز بالای مالکیت به عنوان نظام ارباب ـ رعیتی معروف بود‏ نتوانست ساخت اجتماعی خود را به دست آورده، اقتصاد کشور را دچار عدم توازن نموده و پیشرفت اقتصادی را با کندی حرکت مواجه‏ ساخته بود و توسعه نیافتگی کشاورزی، فقر روستایی و عدم تحقق عدالت اجتماعی به بار آورده بود که پس از دهه‏های 1330 و 1340 بنا به اهمیت بخش کشاورزی در کشور و نقش آن در توسعه اقتصادی، ضرورت تغییر نظام مالکیت ارضی سنتی برای حاکمان دورۀ بحث را فراهم آورد. (عمید، 1380، ص 75، 77)

قبل از بحث دربارۀ تاریخچه و سوابق اصلاحات ارضی ضروری به نظر می‌رسد تعریفی از اصلاحات ارضی به دست داده شود.

1-1. تعریف اصلاحات ارضی:

واژۀ اصلاحات ارضی به معانی مختلف چون، سیاست کاهش اجاره بها، توزیع مجدد زمین به صورت انقلابی، یا یک طرح توسعه جامع روستایی به کار رفته است، عمید معتقد است فقدان تعریف قابل قبول عمومی دربارۀ اصلاحات ارضی باعث شده است که هر نویسنده‌ای مفهومی خاص از آن را در نظر بگیرد (عمید، 1380، ص 79). در ادبیات جامعه‌شناسی توسع‍ۀ روستایی، تعریف مختلفی از اصلاحات ارضی شده است، برخی آنرا تقسیم مجدد زمین بین زارعین بی‌زمین و کم زمین می‌دانند و برخی دیگر آنرا یک سلسله اقدامات مکمل و پیوسته‌ای می‌دانند که هدف آنها ایجاد تغییرات اساسی در کشاورزی اعم از مالکیت اراضی مزروعی، نظام‌های بهره‌برداری و شیوه‌های تولید، افزایش تولید و نتیجتاً افزایش درآمد و رفاه کشاورزان است. (جمعی از مدیران سازمان اموراراضی، 1381، ص 7) عجمی در تعریف اصلاحات ارضی ضمن اشاره به موارد بالا دو نظر دیگری را به آن اضافه می‌کند:

... بعضی دیگر اصلاحات ارضی را به معنای مجموعه برنامه‌هایی که برای حل مسائل زمینداری بکار می‌رود تعریف کرده‌اند. عده‌ای اصلاحات ارضی را وسیله‌ای برای مداخل‍ۀ دولت در حقوق مالکیت خصوصی افراد پنداشته‌اند و معتقدند که هدف اساسی اصلاحات ارضی تغییر ترکیب طبقاتی جامعه و از بین بردن قدرت و نفود طبق‍ۀ عمده مالکان و ایجاد ثبات سیاسی است ...

همو در ادام‍ۀ بحث خود در این مورد تعریفی درباره اصلاحات ارضی از منظر جامعه‌شناسی با این ادبیات ارائه داده‌اند که:

... اصلاحات ارضی یک تغییر اساسی در نهاد‌های جامعه است، زیرا در جوامع کشاورزی نهاد مالکیت ارضی تنها به قلمرو مناسبات اقتصادی و بهره‌برداری از زمین منحصر نمی‌شود بلکه روابط قدرت و مناسبات اجتماعی افراد را نیز در بردارد. از اینرو اصلاحات ارضی را می‌توان به عنوان یک نهضت اجتماعی که هدف آن تغییر روابط زمینداری به نفع کشاورزان است، تعریف کرد. بدیهی است تغییر روابط زمینداری متضمن تغییرات اساسی از جمله تغییر اراضی بزرگ، بهبود روابط اجتماعی در زمین‍ۀ بهره‌برداری کشاورزی و تغییر روابط قدرت و ترکیب طبقاتی جامعه است. (عجمی، 1348، صص 25-27 و عیوضی، 1380، ص 160)

1-2. تاریخچه اجرای اصلاحات ارضی در ایران

پیروزی مشروطیت در 1285خ دورۀ تازه‌ای از تاریخ روابط طبقات مختلف اعم از مالک و متصرف زمین به وجود آورد و در قانون اساسی تنظیم شده مالکیت فردی نیز مورد توجه قرار گرفت. لمتون با این توصیفات اشاره‌ای به یکی از کمیسیون‌های مجلس در سال 1288خ که برای مطالعه مسأل‍ۀ اصلاحات اقتصادی پیش‌بینی شده بود، کرده و حاصل کار این کمیسیون را چهار اقدام اصلاحی در مسأل‍ۀ زمینداری می‌داند (لمتون، 1377، ص 331). هوگلاند نیز بر این باور است که اصلاحات ارضی نخستین بار در جریان انقلاب مشروطه، در سطح عمومی مطرح شد. تقسیم اراضی یکی از برنامه‌های حزب دموکرات، و اعضای مجلس دوم شورای ملی که طرفدار اصلاحات بودند مطرح شد (هوگلاند، 1381، ص 77). با شروع دورۀ مشروطیت و روی کار آمدن رضا شاه، نشانه دوران تازه‏ای از تاریخ‏ روابط میان طبقات مختلف اعم از مالک و متصرف‏ زمین است.

با افتتاح مجلس دوم شورای ملی در 1288خ تعیین کمیسیونی، برای مطالعه در مسأله‏ اصلاحات اقتصادی و در ارتباط کامل با مساله زمین‌داری و نحوه اداره کردن امور مالیات ارضی انجام گرفت‏ که حاصل کار کمیسیون چهار قدم اصلاحی بزرگ بود که‏ تمام آن‏ها در مساله زمین‏داری و وظایف مختلف که بر عهده زمین‏داران بود سخت مؤثر افتاد از این اقدامات‏ چهارگانه، لغو تیولداری، بیش از همه جالب توجه است (لمتون، 1377، ص 331-33 ؛ نوذری، 1377، ص 77)

با شکل‌گیری جنبش جنگل که فعالیت‌های سران این جنبش که بنفع روستائیان بود توافقی بین دموکراتها و رهبران این جنبش بین سال 1295-1298خ بر سر اعلام اصلاحات ارضی به وجود آمد. اما در سال 1299خ پس از آنکه قوای جنگلی با حزب جدید کمونیست برای ایجاد جمهوری شورایی سویسالیست گیلان به وحدت رسید این موضوع منشأعمدۀ اختلافات سیاسی میان نیروهای جنگل شد، کمونیست‌ها که به شدت تحت تأثیر تجربه‌های انقلابی روسیه قرارداشتند، با قصد آنکه به سرعت تغییراتی بنیادین پدید آورند خیلی زود خلع مالکیت به منظور تقسیم مجدد هم‍ۀ املاک بزرگ گیلان را اعلام داشتند، که رهبر نهضت جنگل از این موضوع امتناع کرد. با از بین رفتن این جنبش این برنامه نیز به اتمام رسید (هوگلاند، 1381، ص 78-80).

از دوره رضا شاه به علت نظام استبدادی که در کشور حاکم بود، مالکیت دولتی اقتدار یافت و جایگزین مالکیت خصوصی گردید و آنرا ضعیف کرد و مالکان برای تثبیت حقوق مالکیت خود ناچار بودند که در مقابل استبداد بایستند. به رغم اصلاحات اداری نوین، رضا شاه در مورد ثبت اراضی و نظایر آن، مالکان در نتیجه افزایش مالیات زمین، انحصار دولتی خرید و فروش محصولات اصلی کشاورزی، و از دست دادن قدرت سیاسی و در نتیجه امنیت مالکیت متضرر شدند (پهلوی، 1388، ص 134). جان فوران معتقد است که دولت در این دوره دولت کمترین توجهی به بهبود وضع کشاورزی نداشته، جز تلاش توأم با فساد مدیریت در مورد تقسیم املاک سلطنتی در سیستان، گامی در جهت اصلاحات ارضی برداشته نشده است (فوران، 1389، ص 344). با فروپاشی ساختار سیاسی در شهریور ماه 1320ه‍ . ش مالکان قدرت سیاسی و پایگاه اجتماعی از دست رفته خود را به دست آوردند و با روی کار آمدن مصدق موقعیت اقتصادی ـ سیاسی این طبقه در معرض خطر قرار گرفت که برای فرار از این خطر به ائتلافی که با شاه و رهبران مذهبی محافظه‌کار داشتند، پیوستند تا مصدق را سرنگون کنند. از 1320 به بعد، محمدرضا پهلوی تحت فشار افکار عمومی کوشید زمینهای‏ سلطنتی را تحت عنوان تقسیم املاک سلطنتی فروخته و آنها را به نقد تبدیل نماید. وی‏ زیر فشار مخالفتهای ملی، مجبور شد زمینهای سلطنتی را که توسط پدرش غصب شده‏ بود به دولت واگذار کند (پهلوی، 1388، ص 134).

در سال 1325 با روی کارآمدن مارکسیست‌ها و در دست گرفتن کنترل آذربایجان و تشکیل جمهوری خودمختار آذربایجان، سران این گروه سعی در تصویب و اجرای قانونی به منظورتقسیم اراضی بین دهقانان نمودند. ولی یک سال بعد یعنی 1326 این حکومت توسط قوای دولت مرکزی سرکوب گردید و قانون اصلاحات ارضی آنها نیزمنسوخ شد (هوگلاند، 1381، ص84-85 ؛ ازکیا، 1370، ص 107).

در 12 دی ماه 1328 طی سفری که محمد رضا شاه به امریکا داشت، در نیویورک اعلام‏ کرد که برای برخورداری دهقانان و سایر طبقات محروم از زندگی شایسته، باید اراضی واگذاری به سازمان شاهنشاهی به اقساط بلند مدت به دهقانان فروخته شود. علاوه بر آن اراضی خالصه نیز به‏طور مجانی بین مردم تقسیم گردد. وی در هفتم بهمن 1329 فرمان تقسیم بیش از 2000 قریه و آبادی و املاک‏ سلطنتی را صادر نمود. اما کار فروش املاک سلطنتی به کندی پیش می‏رفت، به‏ گونه‏ای که به مدت ده سال به طول انجامید و بیش از یک پنجم اراضی شاه به ثروتمندان‏ فروخته شد و رعایا سهم قابل توجهی به دست نیاوردند (پهلوی، 1346، ص41، و شاهوردی، 1375، ص 34).

در 1332-1341 فقط 517 روستا از 2100 روستایی که رضا خان تصرف کرده بود، مابین زارعان تقسیم‏ شد. بنا بر این فروش املاک سلطنتی به‏طور جدی به مرحله اجرا گذاشته نشد و تنها حالتی نمادین داشت تا از این طریق جلوی هر گونه انتقاد و حرکتی را سد نماید؛ چرا که‏ شاه و مشاورانش سنگینی تهدید درازمدت یک اعتراض عمومی را بر دوش خود حس‏ می‏کردند. پس از کوشش ناقصی که برای فروش زمینهای دولتی انجام شد، اقدام دیگری در زمینه اصلاحات ارضی مطرح گردید که شامل دو تصویب‏نام‍ۀ مهم در مورد تغییر مناسبات زمینداری بود. برطبق این دو تصویب‏نامه، مالکان وادار شدند که ده درصد از سهم مالکانه خود را به رعایا واگذار کنند و ده درصد دیگر را به صندوقی که به منظور توسعه روستایی بوجود آمده بود، واریز نمایند. این تصویب‏نامه‏ها در 1331 صادر و در 1334 به نفع مالکان اصلاح گردید که برطبق این اصلاحیه کمک‏ ده درصد مالکان به رعایا، 25 درصد و نیز سهم مالکان به صندوق توسعه روستایی از ده درصد به پنج درصد تقلیل یافت. در همین سال قانونی نیز جهت فروش بیشتر زمینهای خالصه وضع گردید، ولی چون زمینهای مرغوب به زمینداران با نفوذ و افراد دولتی فروخته شد، لذا عملا آنچه که به زارعان رسید، ارزش چندانی نداشت؛ لذا دهقانان که تازه صاحب زمین شده بودند، مجبور به فروش زمینها گردیده، و خود را از قید تملک این زمینهای نامرغوب رها ساختند. از طرف دیگر، اکثر زمینهای سلطنتی نیز به دوستان ثروتمند خانواده سلطنتی فروخته شد که به وسیل‍ۀ آن مزارع سرمایه‏داری در سطح وسیعی تشکیل دادند (پهلوی، 1346، ص 41؛ ازکیا، 1370، ص 107) به طورکلی سابق‍ۀ پافشاری برای انجام اصلاحات ارضی، از انقلاب مشروطه بیان کرده‌اند؛ به طوری که تا بعد از دولت مصدق می‌توان گفت که هفت حرکت در جهت تغییر رابط‍ۀ مالکین و رعیتها اتفاق افتاده است:

1. جنبش مجاهدین دموکرات مشهد در سال 1286خ که مدعی تقسیم اراضی شاه وخوانین بزرگ به نفع زارعان بود. 2. حزب کمونیست ایران، 3. جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، 4. فعالیت حزب توده ازسال 1320خ، 5. تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان در 1324خ، 6. روشنفکران دموکرات نظیر حسن ارسنجانی، 7. جبه‍ۀ ملی به رهبری دکتر مصدق (آبراهامیان، 1389، صص 346-351؛ لهسائی‌زاده، 1369، ص 144). اقدام دیگری که پیش از اصلاحات ارضی 1341 صورت گرفت و در واقع یکی از زمینه‏های مهم جهت اجرای آن در آینده شد، تحدید مالکیت بزرگ مالکان بود که‏ براساس آن می‏بایست مقدار مالکیت به حد مشخصی تنزل یابد. در آبان 1338، دولت لایحه‏ای به مجلس عرضه نمود که علی‌رغم مخالفت‏ گروههای متنفذ و مالکان، این لایحه از تصویب مجلس که 50 تا 60 درصد آن را مالکان‏ تشکیل می‏دادند، گذشت. این قانون وسعت اراضی مالکان را در اراضی آبی به 400 هکتار و در اراضی دیمی به 800 هکتار محدود ساخت؛ اما از آنجا که عرف محل در ایران جهت اندازه‏گیری زمین برحسب دانگ صورت می‏گرفت، هر نوع تقسیمی‏ براساس میزان اراضی به هکتار، مستلزم مساحتی دقیق قبل از اجرای قانون بود و لذا این‏ عمل چند سال به طول می‏انجامید و طی این مدت مالکان به راحتی می‏توانستند تعداد زیادی از املاکشان را به قوم و نزدیکان خویش منتقل نمایند (ازکیا، 1370، ص 108؛ شاهوردی، 1375، صص 34-35).

1-3. زمینه‌های اجرای اصلاحات ارضی در ایران

اصلاحات ارضی در بسیاری از کشورهای مختلف متناسب با ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن‏ها تحقق یافت از جمله‏ کشورهای سرمایه‏داری غربی در روند تکامل سرمایه‏داری، دو راه را برگزیدند. کشورهایی نظیر فرانسه، انگلستان، و امریکا به شیوۀ کلاسیک، انقلاب بورژوازی را تجربه نمودند و کشورهایی نظیر آلمان‏ و ایتالیا در اروپا و ژاپن در آسیا به شیوۀ «انقلاب از بالا» گذر از فئودالیسم به سرمایه‏داری را تجربه کردند. در واقع، در کشورهایی که‏ به دلیل حاکمیت نظام سلطنتی، نهادها و ساختار مالکیت ارضی دست‏ نخورده باقی مانده بود، برای تبدیل فئودالیسم به سرمایه‏داری این‏ نظام‏ها، دست به تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی بنیادین از بالا به پایین‏ زدند. در ایران نیز این تغییرات‏ به دلیل ساختار سیاسی و اقتصادی نظام شاهنشاهی دیرین‍ۀ حاکم بر ایران، تغییرات از بالا به پایین رقم خورد و شاه ایران خود تصمیم به‏ انجام این تغییرات بنیادین گرفت (تجدد، 1387، ص50). که زمینه‌های شکل‌گیری این تغییرات بر حول محور شرایط و عوامل داخلی کشور و بین‌المللی استواربود.

1-3-1. عوامل داخلی

زمین‍ۀ شکل‌گیری اصلاحات ارضی ایران را می‌توان در سه بُعد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کرد؛ نوسازی و مدرنیزاسیون که مدّنظرحکومت محمدرضا پهلوی بود نیاز به‏ تغییر ترکیب نظام عقب‏افتادۀ ارباب رعیتی را ایجاب می‏کرد، اصلاحات ارضی می‏توانست به درهم شکستن قدرت مالکان بزرگ‏ بیانجامد و آن‏ها را در جریان صنعتی کردن کشور به خدمت گیرد و ضمنا پتانسیل‏های بالقوه در جامع‍ۀ روستایی ایران را از فکر شورش‏ و انقلاب باز دارد. بنابراین اصلاحات ارضی در بعد اقتصادی و سیاسی‏ اهمیت خاصی را پیدا کرده بود (تجدد، 1378، ص 51). یکی از مشخصه‏های اصلی جامعه روستایی پیش از اصلاحات ارضی، وجود سیستم ارباب ـ رعیتی بود که براساس آن اکثر روستاهای ایران در دست عده‏ای مالک‏ متنفذ و ثروتمند قرار داشت و قشر عظیمی از کشاورزان بر روی زمینهای اربابان مشغول‏ کار بودند. به این ترتیب بین اربابان و رعایا یک خلاء و فاصله طبقاتی عمیقی وجود داشت. اربابان در سطح روستاها، رعایا را مورد استثمار قرار می‌دادند و از نقطه نظر سیاسی نیز طبقه مسلط بشمار می‏آمدند و اکثر امور اداری، اجتماعی، اقتصادی و قضایی و سیاسی در روستاها را اداره می‏کردند. آنچه از بعد سیاسی حائز اهمیت است و در واقع زمینه اصلی رژیم برای منکوب‏ نمودن مالکان بزرگ گردید، قدرت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اداری آنان در سطح روستاها بود که رژیم را بیشتر به برنامه اصلاحات ارضی ترغیب می‏نمود. بنابراین یکی از زمینه‏های داخلی اصلاحات ارضی در ایران، وجود نظام حاکم برجامعه روستایی بود. وجود زمینداران بزرگ در رأس هرم قدرت روستاها، خطری‏ بالقوه برای رژیم محسوب می‏شد، لذا رژیم از این زمینه به خوبی بهره جست و به‏ عنوان نابودی بزرگ مالکان، اصلاحات ارضی را به موقع اجرا گذاشت. علاوه بر وجود فئودالها و زمینداران بزرگ، اعتراضات و ناآرامیهای سیاسی در پایان دهه 1330، سبب ایجاد یک بحران سیاسی داخلی گردید. در سالهای پس از 1332 بویژه در سالهای 1339 و 1340، تظاهرات‏ و اعتراضات مردم علیه وضع موجود در کشور به اشکال گوناگون ادامه یافت و تبدیل به‏ یک بحران سیاسی گردید که در حقیقت به واسطه شش سال سانسور مطبوعات، سوء استفاده از قدرت نیروی امنیتی و فقدان آزادیهای فردی بوجود آمد و افکار عمومی‏ را برای اعتراض تحریک نمود. این حرکات و اعتراضات روستائیان به واسطه ظلم و ستم مالکان، کم‏وبیش‏ در روستاهای ایران قبل از اجرای اصلاحات ارضی وجود داشت. لذا دستگاه حاکم نیز که به جهت بسط قدرت و نفوذ خود در پی تضعیف بزرگ مالکان در سطح روستاها بود، از زمینه‏های موجود استفاده کرده و قانون اصلاحات ارضی را به تصویب رساند (شاهوردی، 1375، صص 41-45 ؛ امامی خویی، 387، صص 61-68). از دیگر عواملی که به عنوان زمینه‌ساز اجرای اصلاحات در کشور می‌توان یاد کرد، عوامل اجتماعی ـ اقتصادی و طبیعی نظیر مسائل خشک سالی و کمبود آب در واحدهای بهره‌برداری زراعی، کمبود زمین‌های قابل کشت، رشد سریع جمعیت و شهری نشینی در ده‍ۀ 30 و بیکاری فزاینده روستائیان، درآمدهای حاصل از فروش نفت، انباشت سرمایه را برای سرمایه‌گذاری‌های صنعتی، رشد سریع بازارهای شهری از عوامل تأثیرگذار در انجام اصلاحات ارضی بود. (کاتوزیان، 1389، ص 349 ؛ اشرف، بنوعزیزی، 1387، صص 213-214 ؛ جمعی از مدیران امور اراضی، 1381، ص 14).

1-3-2. عوامل بین‌المللی

در عرصه بین‌المللی دو عامل سیاسی و اقتصادی بر روی تحولات‏ کشورهای جهان و ایران تاثیر عمده‏ای داشت:

الف. عامل اول این‏که کشورهای بلوک شرق همواره در تکاپو بودند تا سهم بیشتری از رقابت‏های موجود با جبه‍ۀ غرب به دست آورند. در واقع این کشورها همواره به‏عنوان کانون خطری برای کشورهای‏ سرمایه‏داری به حساب می‏آمدند. به‏خصوص آن‏که ایران نیز در همسایگی ابرقدرت شرق یعنی شوروی قرار داشت و عاملان این کشور نیز همواره در ایران بسیار فعال بودند. شعارهای به‏ظاهر رضایت‏بخشی‏ که کمونیست‏ها برای دهقانان کلی‍ۀ کشورها از جمله ایران سرمی‏دادند، آن‏ها را فریب می‏داد. بنا بر این ساختار سنّتی حاکم بر کشاورزی ایران فضای بسیار مستعدی برای پذیرش این شعارها فراهم‏ می‏نمود و سکوت در مقابل این موضوع می‏توانست ایران را از گردون‍ۀ ‏ متحدین جبه‍ۀ غرب خارج نماید. پیش‏تر این تجرب‍ۀ مأیوس‏کننده‏ در کشورهای چین، ویتنام، الجزایر و کوبا به وقوع پیوسته بود.

ب. عامل دوم، این‏که، اصلاحات ارضی می‏توانست امکان تبدیل‏ روابط تولیدی کار و روابط کشاورزی سنّتی (فئودالیسم) را با روابط صنعتی (شهری) فراهم آورد (تجدد، 1387، ص 50).

به طور کلی می‌توان بیان کرد که الغای تیولداری، کالایی شدن زمین کشاورزی، رشد سریع زمین‌داری خصوصی و پیدایش کشاورزی گستردۀ سرمایه‌دارانه شرایطی را در جامع‍ۀ قبل از اصلاحات ارضی ایران فراهم آورده بود که مطابق برنامه‌ها و تحت فشار دولت کندی، زمین‍ۀ اجرای برنامه اصلاحات ارضی به عنوان گزینه‌ای سیاسی که خارج از جامعه سیاسی ایران سرچشمه گرفته بود، فراهم آمد. اما چگونگی روند آن طرح‌ریزی نشده بود؛ در نتیجه روند و پیامدهای اصلاحات ارضی از عقاید و قابلیت شخصی حسن ارسنجانی تأثیر گرفت که با فرصت‌طلبی به عنوان طراح اصلاحات ارضی ایران ظهور کرد (اشرف، بنوعزیزی، 1387، صص 214-215).

2. ضرورت اجرای اصلاحات ارضی

نیروی پیش برندۀ اصلاحات ارضی در اوایل ده‍ۀ چهل که برنام‍ۀ اصلی «انقلاب سفید» حکومت محمدرضا پهلوی بود. زائیده دو فکر و اندیشه بود: اول انقلاب دهقانی قریب‌الوقوع؛ و دوم اجتناب‌ناپذیری انجام اصلاحات برای توسعه سرمایه‌داری. در اوایل این دهه دولت وقت آمریکا و بسیاری از مارکسیست‌های ایرانی به این دو اندیشه اعتقاد داشتند که ترکیب این دو اندیشه در اوایل ده‍ۀ 1340موجب به وجود آمدن اندیشه ضرورت انجام اصلاحات ارضی شد (اشرف و بنو عزیزی، 1387، ص 209). محمدرضا پهلوی ضرورت اجرای اصلاحات ارضی را در کتاب انقلاب سفید چنین بیان کرده است:

من قلباً احساس می‌کردم که به عنوان رئیس مملکت مسئول سرنوشت این تودۀ عظیم محرومین کشورهستم، و می‌باید آنها را از وضع ناگوار قرون وسطائیشان بیرون آورم. بدین جهت از دولت خواستم که طرح قانونی جهت اجرای برنام‍ۀ اصلاحات ارضی و تقسیم املاک بزرگ مالکین تهیه و تقدیم پارلمان کند ... (پهلوی، 1346، ص43).

عیسی حجت اصلاحات ارضی را ضرورت عصر جدید، جهت تغییر نظام فئودالی در جهان بیان می‌کند همو در مقال‍ۀ خود آورده‌اند که «فروپاشی نظام اربابی و فئودالی اتفاقی بود که دیر یا زود در جهان به وقوع می‌پیوست، چنانچه از (1910 ـ 1963م / 1289ـ1342خ) در 30 کشور جهان اصلاحات ارضی صورت گرفت.» (حجت، 1385، ص 78). مطلب ارائه شده از سوی مایکل تودارو که به استناد گزارش سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) تهیه شده، اصلاحات ارضی را شرط اولیه توسعه بیان کرده و فوریت این پدیده را بدین شکل آورده است:

اصلاحات ارضی امروزه بیشتر (ده‍ۀ 40 و50 مدنظرشان هست) از هر زمان دیگری فوریت دارد، زیرا: الف) نابرابرای درآمدها و بیکاری در منطق روستایی شدیدتر شده است. ب) رشد سریع جمعیت نابرابری‌های موجود را تشدید می‌کند. ج) پیشرفت‌های فنی حاصله و بالقوه در کشاورزی (انقلاب سبز) عمدتاً در مورد استفادۀ زمین‌داران بزرگ و قدرتمند روستایی قرارمی‌گیرد و ساخت نابرابر ارضی، موجب می‌شود که برای مقاومت کردن در مقابل اصلاحات آینده قدرت، ثروت و توانایی بیشتری داشته باشد ... (تودارو، 1377، ص 336).

ابراهیم مهدوی یکی از وزرای کشاورزی دوره محمدرضا پهلوی در ده‍ۀ30 در خصوص ضرورت اجرای اصلاحات ارضی گوید:

مالکیت زمین و روابط مالک و زارع از مسائلی است که در ایران دارای نهایت اهمیّت است، زیرا اوّلا بواسط‍ۀ محدود بودن صنایع و کارهای اجتماعی معاش اکثر مردم از راه‏ کشاورزی است، و ثانیا چون اراضی بائر در این کشور بر اراضی دائر فزونی دارد دولت هم ناگزیر و هم علاقه‏مند است تصمیماتی اتخاذ و قوانین و مقررات اصلاحی‏ وضع کند که در رفاه طبق‍ۀ کشاورز و عمران و آبادی اراضی مفید و مؤثر واقع گردد ... (مهدوی، 1337، ص 433).

ازکیا، اصلاحات ارضی را در رابطه مستقیم با گسترش سرمایه‌داری خارجی و دستیاران داخلی‌شان در بخش کشاورزی می‌داند. مسائل اقتصادی داخلی و خشونت‌های سیاسی بعد از انقلاب مشروطه را در اجرای این پدیده دخیل می‌داند. او ضمن اشاره به جنبش‌های سیاسی ـ اجتماعی چپ‌گرایی گوید:

... طی سال‌های 1339 و1340 رژیم شاه با مسائل اقتصادی داخلی نظیر هزینه‌های زیاد دولتی، کمبود ارز خارجی و خشونت‌های سیاسی مواجه گردید. هنگامی که کندی روی کارآمد، روشن ساخت که اگر رژیم شاه می‌خواهد زنده بماند باید به اصلاحات داخلی دست بزند ...

 

پاسخ محمدرضا پهلوی به آن انقلاب سفید بود که مهمترین ویژگی آن اصلاحات ارضی 1341 بود (ازکیا، 1370، ص 144). شاهوردی ضرورت اصلاحات ارضی از نقطه نظر سیاسی را چنین بیان می‌کنند:

... پیروزی چند حرکت و جنبش سیاسی ـ اجتماعی در خارج از ایران، شکل‏گیری اصلاحات ارضی در چند کشور جهان از جمله ژاپن و بالمآل سقوط حکومت سلطنتی در عراق، از عوامل مؤثر در اجرای اصلاحات ارضی در ایران بود. در این راستا طرح اصلاحات اقتصادی ـ اجتماعی می‏توانست از جاذب‍ۀ جنبشهای‏ اعتراضی و دهقانی که در تاریخ کشاورزی و زمینداری ایران همواره وجود داشت، کاسته و به عنوان یک جایگزین و بدلیل مناسب جهت جلوگیری از روند رو به رشد کمونیسم مطرح گردد.

از نظر او یکی از مشخصه‏های اصلی جامعه روستایی وجود بزرگ مالکان‏ و حاکمیت سیستم ارباب ـ رعیتی در سطح روستاها بود. حکومت می‌توانست با طرح‏ مسئله اصلاحات ارضی از یک سو، قدرت مالکان را کاهش داده و از سوی دیگر دهقانان را تا حدی راضی نماید. ازاین‏رو، رژیم برنامه اصلاحات ارضی را به مرحله‏ اجرا گذاشت (شاهوردی، 1375، صص 45ـ46).

3. اهداف اصلاحات ارضی

در مقدم‍ۀ قانون اصلاحات ارضی، اهداف اصلی و اساسی دولت از تصویب و اجرای اصلاحات ارضی چنین آمده است:

همگام و همزمان با تحولات سریع اجتماعی و صنعتی ضرورت ایجاب می‌کند، برای تحکیم پایه‌های اقتصاد کشور و بهبود زندگی مردم این سرزمین، تحولات بزرگ در امر کشاورزی پدید آید؛ بدین منظور لایح‍ۀ اصلاحات ارضی تقدیم مجلس شورای ملی می‌گردد که در آن دو مقصود اساسی وجود دارد: یکی ازدیاد تولید و دیگری تعمیم عدالت. اجرای برنامه‌های مربوط به اصلاحات ارضی موجب خواهد شد مالکیت زمین‌های زراعی تعمیم یابد، از خاک و آب کشور بیشتر و بهتر بهره‌برداری شود، روش‌های تازه‌تری با سرعت و سهولت بیشتر در کشاورز به کار رود، میزان محصول در واحد سطح مزروعی کشور توسعه یابد، و در روابط مالک و زارع، براساس عدالت و به تناسب سهم واقعی که هریک در امر تولید برعهده دارند، اصلاحات اساسی به عمل آید (امامی خویی، 1387، صص60-61).

محمدرضا پهلوی هدف خود را از اجرای اصلاحات ارضی، در کتاب انقلاب سفید چنین بیان کرده است:

... آنچه هدف من بود محدودیت واقعی املاک بزرگ بنفع کشاورزان، الغاء سیستم ارباب و رعیتی، و بهره‌مند کردن واقعی این رعایا از حیثیت انسانی و از امکان بهره‌برداری مستقیم از کار خودشان بود ... (پهلوی، 1346، ص 44).

پژوهشگران اجتماعی و اقتصادی اهداف اصلاحات ارضی را از جنبه‌های داخلی به سه هدف تقسیم نموده‌اند: اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. به نظر مجریان و موافقان این پدیده اهداف اصلاحات ارضی بیشتر جنب‍ۀ اجتماعی و اقتصادی داشته که این نظرات با مراجعه به سخنرانی شاه، رئیس سازمان اصلاحات ارضی و پژوهش انجام شده از سوی کشمیری و ... به خوبی مشهود است:

1. افزایش عملکرد و تولید بیشتر در کشاورزی که بالمال از نظر تهیه مواد غذایی و مواد اولیه و همچنین ایجاد پس‌انداز برای سرمایه‌گذاری در صنعت مورد استفاده قرار خواهد گرفت ....

2. تولید عادلان‍ۀ درآمد و استقرار عدالت اجتماعی، ... و برقراری شرایط لازم جهت رشد اقتصادی و تثبیت موقعیت عمومی کشور ... می‌باشد ( کشمیری، 2235، صص 28-29).

گلسرخی معاون وزارت کشاورزی دولت در سی و سومین جلسه ماهانه بانک مرکزی که در ششم شهریور 1344 برگزار شد بوده اجرای اصلاحات ارضی را چنین بیان کرده بودند که:

اجرای اصلاحات ارضی در ایران گذشته از نقش معجزه‌آسایی که در دگرگون ساختن اصول کهن و غیر انسانی ارباب و رعیتی و بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی ایفا کرده، کشور ما را با مسائل جدی نیز مواجه ساخته که تاکنون به هیچ عنوان مطرح نبوده است. ولی باید توجه داشت که تمام این مسائل و مشکلات لاجرم روزی پیش می‌آمد. تمام کشورهایی که صحنه‌های مختلف و تدریجی توسع‍ۀ اقتصادی را پشت سرگذاشته‌اند و یا در حال حاضر با آن دست بگریبانند؛ بدون شک به نحوی از انحاء با این دشواری‌ها روبرو بوده و هستند. در صورتی‌که اصلاحات ارضی با سرعت و قاطعیت کنونی در ایران انجام نمی‌گردید، باز هم از مواجهه با این مسائل گریزی نبود و ناگزیر با تحول تدریجی در کشاورزی و اقتصاد ما پیش می‌آمد. این مسائل بیست یا سی سال دیگر فرزندان ما را به خود مشغول می‌داشت ... (گلسرخی، 1344، ص 1573).

هوگلاند معتقد است شاه بعد از اینکه موقعیت خود را مستحکم دید، از لحاظ سیاسی با اعمال سیاست تقسیم مجدد اراضی قدرت حکومت مرکزی را افزایش داده تا قدرت خود را تضمین کند. و در زمین‍ۀ اقتصادی نیز می‌خواست ایران را طبق الگوی سرمایه‌داری پیش ببرد (هوگلاند، 1380، ص 37؛ هوگلاند 1381، صص 91-92).

وی در صفحاتی از کتاب خود بیان می‌کند که محمدرضا پهلوی به دلایل مختلف سیاسی و ایده‌آلیستی به اصلاحات علاقمند بوده و با اجرای آن چهار امتیاز سیاسی را کسب می‌کرد. همو چهار امتیاز را چنین آورده است:

... بزرگ مالکان که به طور سنتی بر نواحی زراعی سلطه داشتند کنار گذاشته می‌شدند، حکومت مرکزی می‌توانست دامن‍ۀ قدرت خود را در روستاها گسترش دهد ... دوم، از آنجا که شاه از عدم محبوبیت خویش میان بیشتر طبقات تحصیل کردۀ میانی شهری با خبر بود، برنامه‌ای که او را در نقش پادشاهی اصلاح‌طلب نشان می‌داد که به رفاه مردمش علاقمند است و کسب وجهه برای او در میان همان گروههایی که حامیان عمدۀ جنبش مخالف بودند کمک می‌کرد. سوم کشاورزان که از شاه زمین دریافت می‌کردند. به پایه‌های تازۀ حمایت مردمی برای حکومت او تبدیل می‌شدند. و بالاخره تقسیم اراضی مسلماً مورد پسند دولت جان کندی بود که ... با پشتکار تمام اصلاحات ارضی را ... تشویق می‌کرد (هوگلاند، 1381، صص 100ـ101).

عیوضی نیز با این نظر موافق بوده و اهداف اصلاحات ارضی را سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی بیان می‌کند. این اهداف را با کلمات خلع سلاح نیروهای چپگرا (مخالفان) و تسلط بیشتر بر خانها و مالکین به تصویر می‌کشد. وی در مورد تسلط بر مالکین معتقد است که با از بین رفتن موقعیت اقتصادی سیاسی این گروه ترکیب جدید در جامعه شکل گرفت که انسجام و نظام بیشتری داشت. وی هدف عمده شاه را از این کار تقویت طبقه متوسط روستایی در جهت اهداف موردنظر حکومت در روستاها به عنوان یک آلترناتیو می‌داند که بتواند در برابر خطر کمونیسم بسیج شود (عیوضی، 1380، صص 161-163؛ عمید 1380، صص80-83). عیوضی در کنار اهداف سیاسی ـ اجتماعی، اهداف اقتصادی برنام‍ۀ اصلاحات ارضی را به این شکل طبقه‌بندی می‌کند: الف) ایجاد گرایش و زمینه برای گسترش صنایع مصرفی. ب) گشودن بازارهای روستایی به روی تولیدات صنایع داخلی و خارجی (عیوضی، 1380، صص 172ـ173) نظر ملک‌محمدی درخصوص اهداف اصلاحات ارضی نیز در راستای سایر نظرات محققان هست؛ وی به لحاظ اقتصادی اهداف این برنامه را تقویت بنیان‌های اقتصادی، بهره‌برداری بهینه از آب، خاک، افزایش سطح تولید و مالکیت کشاورزان دانسته و اهداف اجتماعی این طرح را نیز در تغییر بنیادین روابط مالکین و کشاورزان و ایجاد تعادل اجتماعی جدید بیان می‌کند. در عرصه سیاسی اهداف این اصلاحات را حذف مالکین و ایجاد بنیانی اجتماعی برای قدرت دولتی از طریق گسترش افقی مالکیت‌های متوسط و کوچک، تمرکز و تقویت قدرت دولت از راه تقویت پایگاه‌های دولتی در بخش روستایی آورده است (ملک محمدی، 1381، ص 45).

برخی از پژوهش‌گران منجمله از آنها جیمزبیل جنب‍ۀ دیگر برای اهداف اصلاحات ارضی در نظر می‌گیرند، آن هم سیاست خارجی دولت محمدرضا پهلوی است. وی معتقد است که برنامه اصلاحات ارضی در واقع بخشی از برنامه‌های سیاست خارجی جان کندی بوده که برای فزونی بخشیدن به نفوذ امریکا و کاستن و از بین بردن محبوبیت کمونیسم شوروی به اجرا درآمد. و رئیس‌جمهور امریکا به نظر وی با این اقدام می‌خواست از سطح کمک‌های نظامی کاسته و به کمک‌های اقتصادی بپردازد (آ. بیل، 1371، صص 187-189). نویسندۀ کتاب اندیشه‌ها در خدمت دهقان، در مورد توجه مطبوعات داخلی و خارجی به اصلاحات ارضی چنین آورده است: «مسأل‍ۀ رفورم ارضی، به علت اصالت و واقع بینانه بودن مورد توجه مطبوعات جهان قرار گرفت ... ( که با) شروع اولین مرحل‍ۀ اجرایی رفورم ارضی عده‌ای از خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات مهم جهان به ایران آمدند ...» که هر یک از این مطبوعات نظر خود را داشتند که در اینجا جای دارد به اهداف تعریف شده از سوی برخی از این مطبوعات، بپردازیم.

روزنام‍ۀ آلمانی کریست اندولت در مقاله‌ای تحت عنوان «رفورم ارضی، نشان‍ۀ یک تحول از بالا» هدف این برنامه را این چنین بیان کرده است: «اصلاحات ارضی اقدام حادیست که شاه پس از 20 سال سلطنت به عمل می‌آوردند و هدف این اقدام از بین بردن نفوذ و قدرت فئودالها می‌باشد که در قرن بیستم ممکن است ناراحتی و شورش بشوند ...» ( اندیشه‌ها در خدمت دهقان، 1341، صص 74-75). در این کتاب به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 14 بهمن ماه 1340 در مقاله‌ای از مصطفی رئیس‌السادات تحت عنوان «بررسی مسئله» این چنین آورده شده است: «اندیش‍ۀ اصلاحات ارضی بیش از هر چیز دیگر یک پدیدۀ اقتصادی است. و انجام آن هم زودتر از هر چیز در بهبود وضع اقتصادی کشور موثر خواهد بود ...» ( اندیشه‌ها در خدمت دهقان، 1341، ص 18)، در این اثر به نقل از روزنام‍ۀ تایمز لندن که در مقاله‌ای تحت عنوان «برنامه موفقیت‌آمیز» آورده شده هدف قانون اصلاحات ارضی به این شکل بیان شده است: «هدف این قانون پدیدآوردن بزرگترین گروه ممکن از زارعین خرده مالک است که در زمین خود زراعت می‌کنند و بدین‌ترتیب محصول کشاورزی را افزونتر سازند. اگر اجرای این قانون قرین توفیق گردد. در تاریخ اجتماعی ایران نوین واقعه‌ای عظیم خواهد بود.» ( اندیشه‌ها در خدمت دهقان، 1341، ص 80). دهقان نیز ضمن اشاره به جایگزینی نظم نوینی با نظام فئودالی در جامعه آن وقت بیان می‌کند که « ... برای برقراری این نظم بود که علاوه بر مالکیت زمین، دهقانان با شیوه‌های جدید تولید محصولات کشاورزی آشنا می‌شدند تأسیسات دمکراتیک و خودمختار محلی در همه جوامع روستایی بوجود می‌آمد .... به عبارت دیگر شاه در نظرداشت، تن‍ۀ عظیم توده‌های دهقانی را به پیکره انقلاب اجتماعی ایران متصل کنند.» (دهقان، 2536، ص 16).

 

نتیجه‌گیری

در این نوشتار، ضرورت، علل و اهداف برنام‍ۀ اصلاحات ارضی مورد بررسی قرارگرفت. مسائل عدیدۀ داخلی و خارجی در شکل‏گیری اصلاحات ارضی در ایران نقش‏ عمده داشت. وجود زمینه‏های سیاسی، اوضاع داخلی روستاهای ایران و نیز تسلط سیستم ارباب ـ رعیتی در سطح روستاها، از جمله عوامل اساسی در جهت اجرای‏ حرکت اصلاحی مذکور بودند. از نقطه نظر سیاسی، پیروزی چند حرکت و جنبش سیاسی ـ اجتماعی در خارج از ایران، شکل‏گیری اصلاحات ارضی در چند کشور جهان از جمله ژاپن و بالمآل سقوط حکومت سلطنتی در عراق، از عوامل مؤثر در اجرای اصلاحات ارضی در ایران بود. در این راستا طرح اصلاحات اقتصادی ـ اجتماعی می‏توانست از جاذب‍ۀ جنبشهای‏ اعتراضی و دهقانی که در تاریخ کشاورزی و زمینداری ایران همواره وجود داشت، کاسته و به عنوان یک جایگزین و بدلیل مناسب جهت جلوگیری از روند رو به رشد کمونیسم مطرح گردد. یکی دیگر از زمینه‏های موجود، مداخلات امریکا بود که اصلاحات ارضی را به‏ منظور تقویت سرمایه‏داری و به مثابه طرحی جهت نجات رژیم از بحران سیاسی ـ اقتصادی، پیشنهاد نمود. همگام با دخالتهای امریکا، شرایط داخلی روستاهای ایران‏ و نیز وجود حرکتها و اعتراضات اقشار مختلف مردم راه را برای اجرای اصلاحات‏ ارضی هموارتر نمود. یکی از مشخصه‏های اصلی جامعه روستایی وجود بزرگ مالکان‏ و حاکمیت سیستم ارباب ـ رعیتی در سطح روستاها بود. حکومت می‌توانست با طرح‏ مسئله اصلاحات ارضی از یک سو، قدرت مالکان را کاهش داده و از سوی دیگر دهقانان را تا حدی راضی نماید. از این‏رو، رژیم برنامه اصلاحات ارضی را به مرحله‏ اجرا گذاشت (شاهوردی، 1375، ص 46).

این برنامه در یک مرحل‍ۀ مقدماتی و سه مرحل‍ۀ اصلی انجام گرفت؛ و محمدرضا پهلوی در کتاب بسوی تمدن بزرگ خود این مراحل را بدین شکل به تصویر کشیده است:

... مرحل‍ۀ مقدماتی، واگذاری املاک سلطنتی ایران به کشاورزان بود که طبق فرمانی که در هفتم بهمن 2509 از جانب من صادر شد انجام پذیرفت. چند سال بعد یعنی در سال 2514 قانون فروش خالصجات دولتی به موقع به اجرا گذاشته شد. از سال 2516 این وظیفه به بانک عمران و تعاون روستایی که پنج سال پیش از آن به همین منظور تأسیس شده بود واگذار شد و بدین‌ترتیب تا هنگام اعلام اصول انقلاب ایران زمین‌های1400 قریه با سطح 200 هزار هکتار میان بیش از42000 کشاورز تقسیم گردید. (پهلوی، بی تا، ص104).

سه مرحل‍ۀ اصلی اصلاحات ارضی که 15 سال به طول انجامید (نیک‌آئین، 1359، ص 83) از طریق مصوبه‌های قانونی زیر از طرف دولت به اجرا درآمد:

ـ مرحل‍ۀ اول اصلاحات ارضی، طی قانون اصلاحی «قانون اصلاحات ارضی» مصوب 19 دی ماه 1340 هیأت وزیران به اجرا درآمد.

ـ مرحل‍ۀ دوم اصلاحات ارضی، طی قانون موادالحاقی به «قانون اصلاحات ارضی» مصوب جلس‍ۀ مورخ 27 دی 1341 هیأت‌وزیران به اجرا درآمد.

ـ مرحل‍ۀ سوم اصلاحات ارضی، طی قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین مستأجر مصوب 24 آذر 1347 مجلس شورای ملی و 23 دی 1347 مجلس سنا به اجرادرآمد (حجتی اشرفی، 1389، صص 571 ـ602).

درخصوص اجرای اصلاحات ارضی کاتوزیان به مرحل‍ۀ چهارمی نیز اشاره کرده است؛ ایجاد مجتمع‌های کشت و صنعت را به عنوان این مرحله بیان می‌کند و هدف از این مرحله را برپایی مجتمع‌های عظیم کشاورزی سرمایه‌داری معرفی کرده آن را آمیزه‌ای از لاتیفوندیای امریکای لاتین و سوخوزی شوروی می‌داند (کاتوزیان، 1389، ص 352). بیژن جزیی ضمن اشاره به خصلت اصلاحات ارضی که در دو عنوان «مرحله‌ای بودن و نتایج آن» و «کانالیزه شدن فئودالها در جهت بورژوازی کمپرادور» بیان کرده است و معتقد است مرحله‌ای بودن اصلاحات ارضی برای دولت این امکان را فراهم آورد، که مالکان از نتایج نهایی اصلاحات چیزی متوجه نشوند (جزنی، بی تا، ص 14).

منابع و مأخذ

الف: منابع اصلی

  • پهلوی، محمدرضا، انقلاب سفید، تهران کتابخان‍ۀ سلطنتی، چ 2، 1346.
  • پهلوی، محمدرضا، بسوی تمدن بزرگ، تهران، مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخان‍ۀ پهلوی، بی تا.
  • پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، تهران، انتشارات البرز، 1388.
  • جزنی، بیژن، اصلاحات ارضی، نشر گلسرخ، بی تا.
  • دهقان، ناصر، ایران و انقلاب شاه و ملت، تهران، انتشارات وزارت اطلاعات و جهانگردی، 2536.
  • لمتون، آن کاترین سواین فورد، مالک و زارع در ایران، ترجم‍ۀ منوچهر امیری، تهران، انتشارات علمی فرهنگی چ 4، 1377.
  • نیک‌آئین، امیر، درباره مسئل‍ۀ اصلاحات ارضی و جنبش دهقانی در ایران، تهران انتشارات سازمان جوانان و دانشجویان دمکرات ایران، چ 1، 1359.
  • ـــــــــــ ، اندیشه‌ها در خدمت دهقان، تهران، انتشارات اطلاعات و روابط عمومی وزارت کشاورزی، 1341.

ب: تحقیقات جدید

  • بیل، جیمز، شیر و عقاب، ترجم‍ۀ برلیان فروزنده (جهانشاهی)، تهران انتشارات فاخته، 1371.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چ 16، 1389.
  • آوری، پیتر، همیلی، گاویل وملویل، چارلز، تاریخ ایران (دوره افشار، زند و قاجار)، ترجم‍ۀ مرتضی ثاقب‌فر، تهران انتشارات جام، چ 2، 1388.
  • اشرف، احمد؛ بنوعزیزی، علی، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجم‍ۀ سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، چ 1، 1387.
  • ازکیا، مصطفی، جامعه‏شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران، تهران انتشارات‏ اطلاعات، چ 3، 1370.
  • تودارو، مایکل، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران موسس‍ۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی توسعه، چ 10، 1377.
  • جمعی از مدیران سازمان امور اراضی، مجموعه قوانین و مقررات اصلاحات ارضی (جزوۀ آموزشی)، وزارت کشاورزی، 1381.
  • حجتی اشرفی، غلامرضا، مجموعه کامل قوانین و مقررات محشای اراضی، تهران، انتشارات گنج دانش، چ 7، 1389.
  • عمید، محمدجواد، کشاورزی، فقر و اصلاحات ارضی در ایران، ترجم‍ۀ رامین امینی‌نژاد، تهران، نشر نی، چ 1، 1380.
  • عیوضی، محمدرحیم، طبقات اجتماعی ورژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، 1380.
  • کاتوزیان، محمدعلی همایون، اقتصادسیاسی ایران، ترجم‍ۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، چ 16، 1389.
  • فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجم‍ۀ احمد تدین، تهران موسس‍ۀ خدمات فرهنگی رسا، چ 10، 1389.
  • لهسائی‌زاده، عبدالعلی، تحولات اجتماعی در روستاهای ایران، شیراز، انتشارت نوید، چ 1، 1369.
  • ملک‌محمدی، حمیدرضا، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.
  • هوگلاند، اریک ج، زمین و انقلاب در ایران، ترجم‍ۀ فیروز مهاجر، تهران انتشارات شیرازه، 1381.

ج: نشریات ومقالات

  • امام خویی، محمدتقی؛ ضیایی، نرگس، اصلاحات ارضی و تأثیرات اقتصادی آن بر جامعه کشاورزی ایران، مجل‍ۀ مسکویه، شماره 4، 1387.
  • تجدد، حسین، پی‌آمدهای مثبت و منفی اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران، مجل‍ۀ حافظ، شمارۀ 54، 1387.
  • حجت، عیسی، تاثیر اصلاحات ارضی بر شکل روستاهای ایران، نشریه هنرهای زیبا، شماره 26، 1385.
  • شاهوردی، شهرام، زمینه‌های سیاسی اجتماعی اصلاحات ارضی در ایران، مجله پانزده خرداد، شماره 22، 1375
  • عجمی، اسمعیل، اثرات اصلاحات ارضی، مجل‍ۀ خرد و کوشش، شماره 1، 1348.
  • کشمیری، محمد، پدیده‌های انقلاب شاه و ملت، اداره روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشتاران، انتشارات ارتش شاهنشاهی، شماره 17، 2535.
  • گلسرخی، ناصر، اجرای اصلاحات ارضی، مجل‍ۀ بانک مرکزی ایران (متن سخنرانی معاون وزارت کشاورزی)، شماره 48، 1344.
  • مهدوی، ابراهیم، برنامه ده ساله کشاورزی، مجله یغما، شماره 126، 1337.
  • نوذری، عزت‌الله، مالک و زارع در ایران؛ سیری در مسئله مالکیت زمین در تاریخ ایران، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 6 و 7، 1377.
  • هوگلاند، اریک، اصلاحات ارضی؛ اراده نیمه تمام، مجلۀ گفتگو، شماره 32، 1380.
دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان