ریشه دستگاههای موسیقایی در ترکستان شرقی
نویسنده: دویا شیونگ؛ ترجمه دکتر محسن جعفریمذهب
درآمد
با آنکه اکثریت ساکنان ترکستان شرقی (استان شینجیان چین) از نژاد اورال – آلتایی (و بیشتر ترک) هستند، اما دستگاه موسیقایی اکثریت ساکنان آن ایرانی است. دویا شیونگ پژوهشگر چینی، با استفاده از دانش نوین «موسیقیشناسی قومی Ethnomusicology» تلاش کرده است به این سؤال پاسخ دهد که چرا دستگاه غالب موسیقایی اکثریت مردم ترکستان شرقی، دستگاه ایرانی است. نتیجهگیری او چنین است:
1- بین دستگاه موسیقایی ونژادساکنان ارتباط مستقیمی نیست.
2- بین دستگاه موسیقایی و زبان ساکنان ارتباط مستقیمی نیست.
3- بین دستگاه موسیقایی و دین ساکنان ارتباط مستقیمی نیست.
4- بین دستگاه موسیقایی و پراکندگی جغرافیایی ساکنان ارتباط مستقیمی نیست.
5- علت انتخاب دستگاه موسیقایی ایرانی از سوی اکثریت ساکنان آن است که پیش از مهاجرت همه اقوام کنونی ترکستان شرقی، اقوام آریایی در آن ساکن بودهاند. با آنکه اقوام آریایی بدلایل گوناگون (همچون مهاجرت، اخراج، انهدام، ادغام نژادی، پاکسازی قومی) از ترکستان شرقی خارج شدهاند اما دستگاه موسیقایی خود را به ساکنان جدید وام دادهاند.
مقدمه
ناحیه خودمختار شین جیان- اویغور، غربیترین استان چین است. وسعت آن بیش از 400/709/1 کیلومتر مربع و تقریباً برابر یک سوم وسعت چین، و بزرگترینِ نواحی و استانهای آن است.
رشته کوه تیانشان، شینجیان را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکند که از نظر آب و هوا و وضعیت جغرافیایی تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند. شینجیان جنوبی شامل حوضة تاریم و صحرای تکلا مکان، و شینجیان شمالی شامل حوضة جونگاری و درة رود ییلی yili میباشد. بیشتر مناطق جنوبی کشاورزی و نیز واحدهایی چند در اطراف رود تاریم و صحرای گوبی است. در شمال بجز مزارع و شهرهای محدود، مراتع زیادی وجو دارد و اکثریت مردم بصورت شبانی میزیند.
تاریخ شینجیان به دو دوره پیش از ترکان و پس از ترکان تقسیم میشود. در سدههای هشتم و نهم میلادی / دوم و سوم هجری گروه بزرگی از اویگوران Ouigur ترک زبان (که نیاکان اویغوران کنونی بودند) به شینجیان جنوبی راه یافتند و پس از حدود سیصدسال (حدود سده 11م/5 ه) هم در شمال و هم در جنوب، گویشهای ترکی جانشین گویشهای بومی شد.
در شینجیان 5 قومیت ترک زبان وجود دارند که عبارتند از: اویغور، ازبک، کازاخ =قزاق، قرقیز و تاتار.
به عقیده همگان، آوازهای عامیانه، پایه موسیقی عامیانه است. آوازهای عامیانه از دو بخش شکل میگیرد: ترانه و رِنگ (ملودی)، و رِنگ باید با متن هماهنگ گردد. از آنجا که بین ترانه و رِنگِ آوازهای عامیانه ارتباط روشنی است و از آنجا که آوازهای بومی پایه موسیقی عامیانه شمرده میشوند، بسیاری از موسیقیدانان بر این باورند که موسیقی عامیانۀ هر قومی با زبان آن پیوند خورده است. این نظریه توسط موسیقیدان نامآور مجاری زولتان کدالیZoltan Kodaly تشریع شده است که مینویسد: «هرچند توسعه موسیقی مجاری تفاوت مهمی با توسعه زبان مجاری ندارد با اینحال توانایی زبان به توانایی هرچه بیشتر موسیقی انجامیده است». و بیشتر موسیقیدانان گمان دارند که اگر بعضی زبانهای قومی از خاستگاه زبانی خاصی برخوردار باشند، سبکهای موسیقی آنان نیز باید شبیهتر باشد.
البته وضعیت به این سادگی هم نیست. گرچه در شینجیان به گویشهای گوناگون ترکی سخن گفته میشود و آنان براحتی حرف یکدیگر را میفهمند (مثلاً ازبکان جنوبی با اویغوران، و کازاخان با تاتاران سخن میگویند) اما در آنجا دستگاههای گوناگون موسیقایی وجود دارد که اختلاف کاملاً آشکاری با یکدیگر دارند.
چرا موسیقی ترکزبانان در شینجیان تا این اندازه با یکدیگر اختلاف دارد؟ این معمای بزرگی است و هدف این پژوهش، موفقیت در پاسخ و تشریع ممکن آن است. کاوشی در تاریخ و ریشههای این مردم، میتواند ما را در کشف محدودیتهای ارتباط بین زبان و موسیقی در شینجیان یاری دهد.
دستگاه های موسیقائی گوناگون
یک- دستگاههای موسیقایی از چهار بخش شکل میگیرد:
1- بافت آهنگی
2- شکل ترکیبی آهنگها
3- کارکرد وزن و هماهنگی
4- کارکرد ویژۀ بافت موسیقی
بنابر تجزیه و تحلیل نوا نویسی موسیقیچینی، موسیقی قومیتهای موجود در چین در سه دستگاه موسیقایی کار میکنند: دستگاه مغولی، دستگاه ایرانی-عربی، دستگاه اروپایی (که میتواند به دوگونه شرقی و غربی تقسیم شود). بگذارید ویژگیهای این دستگاههای موسیقی را بررسی کنیم:
الف: مهمترین ویژگی دستگاه مغولی، بهرهگیری از صداهای آزادست. زیروبمی این صداها در رقص و آواز تغییر میکند. دیگر ویژگی مهم آن، بهره گیری از دستگاه پنج نتی بدون نیم صداست .
ب:ویژگیهای دستگاه ایرانی-عربی، بهرهگیری از ریز صدا هاست از قبیل ربع صداها،و انواع ریتمهای مختلط.
ج: دستگاه اروپایی تفاوت آشکاری با دستگاههای مغولی و ایرانی-عربی دارد. این دستگاه از صداهای مختلط و گامهای هفت تونی، زمانهای ساده و مرکب، و سه بافت اصلی موسیقایی یعنی تکصدایی، چندصدایی و همصدایی بهره میبرد. گرچه دستگاه اروپای شرقی از گامهای هفت تونی بهره میبرند اما اندازههای آنها با دستگاه اروپای غربی تفاوت دارند. مثلاً در گام اروپای غربی: دو de، رِ Re، می mi، فا fa، سُل sol، لا la، تی ti است و در گام اروپای شرقی: دو do و رِ Re، می mi، فا fa، سُل sol، لا la، تی پهن ti flat.
در دستگاه شرقی از میزانهای مختلط بهره میبرد و چندصدایی و همصدایی ندارد و مهمترین بافت آن تکصدایی است. این سه دستگاه تفاوتهای آشکاری با یکدیگر دارند و هرکس براحتی آن را تشخیص میدهد. دوگونه موسیقی اروپایی نیز براحتی قابل تمایز است.
در چین بجز 5 قومیت ترک، گویشوران هند و اروپایی روس و تاجیک در شینجیان میزیند. موسیقی همه قومیتهای دیگر (شامل ترکزبانان یوگور و سالار که در استانهای گانسو و چینگهای میزیند) تابع دستگاه مغولی است. روسها از دستگاه شرق اروپایی بهره میبرند. تاجیکها از دستگاه ایرانی-عربی بیش از دستگاه مغولی بهره میبرند. البته موسیقی گروههای ترکی در شین جیان، از هر سه دستگاه بهره میبرد.
جدول زیر دستگاههای موسیقایی استفاده شده توسط قومیتهای ترک زبان شینجیان را نشان میدهد:
جدول 1
قومیت
|
جای اصلی اقامت
|
دستگاه اصلی
|
دین
|
اویغور
|
جنوب و شمال شین جیان
|
ای. م. اش
|
اسلام
|
ازبک
|
جنوب و شمال شین جیان
|
ای
|
//
|
کازاخ
|
شمال شین جیان
|
اش. م
|
//
|
قرقیز
|
جنوب و شمال شین جیان
|
اش. ای
|
//
|
تاتار
|
جنوب شین جیان
|
م. اغ
|
//
|
(اش= شرق اروپایی اغ= غرب اروپایی ای= ایرانی-عربی م= مغولی)
جدول دو، درصد بهره بردن هریک از آوازهای عامیانه قومیتها را براساس آمار گزیده آوازهای عامیانه شینجیان (1983) نشان میدهد:
جدول 2
قومیت
|
مغولی
|
ایرانی- عربی
|
شرق اروپایی
|
غرب اروپایی
|
اویغور
ازبک
کازاخ
قرقیز
تاتار
|
5%
0%
15%
0%
93%
|
88%
100%
0%
9/9%
0%
|
7%
0%
85%
1/90%
0%
|
0%
0%
0%
0%
7%
|
از مقایسه جدول 1 و 2 درمییابیم که:
- بجز ازبکها، سایر قومیتها از دو یا سه دستگاه موسیقی بهره میبرند.
2- هر قومیت چنددستگاهی، یک دستگاه عمده دارند: دستگاه ایرانی-عربی برای اویغوران، دستگاه مغولی برای تاتاران، دستگاه شرق اروپایی برای کازاخان و قرقیزان.
3- دستگاه غرب اروپایی فقط مورد بهرهگیری تاتاران است.
بنظر میرسد بین مذهب و دستگاه ایرانی-عربی ارتباطی وجود ندارد و فقط 2 قومیت از دستگاه ایرانی-عربی بهره میبرند در حالیکه همه آنان مسلمان هستند.
بنظر میرسد بین منطقه سکونت و دستگاه موسیقی ارتباطی وجود ندارد. دستگاه ایرانی-عربی و دو دستگاه گونهگون اروپایی، هم در شمال و هم در جنوب بکار میروند.
این پرسش مطرح میشود که: علت وجود سه دستگاه متفاوت موسیقایی در میان ترکزبانان شینجیان چیست؟ در پاسخ به این پرسش، ما تاریخ قومیتهای ترکزبان شینجیان را بررسی میکنیم.
نگاه کوتاه تاریخی
همه قومیتهای ترکزبان، تاریخ ویژه خود را دارند و شینجیان سرزمین مادری هیچ کدام از آنان نیست. براساس اسناد تاریخی، ریشه اویغوران به اقوام باستانی اویگور Ouigur میرسد که از میانۀ سدۀ 8م/2ه تا میانۀ سدۀ 9م/3ه در درة رود اورخون orchon میزیستند. نیاکان اویگوران، دینگ لینگ Ding ling نام داشته و در دورۀ دودمانهان (206پ م- 220م) در جنوب دریاچه بایکال میزیستند. چینیان هان، در دورۀ دودمانهای شمالی و جنوبی (420-589م) دینگ لینگها را بصورت تیه لهTiele،چی لهchile و یا گائوچهGaoche (به معنی «ارابه بلند») مینامیدند. اویگوران مهمترین شاخه گائوچه بودند. در میانه سدۀ هشتم م/ دوم ه اویگوران به خانات ترک (522-741م) یورش برده و خانات اویگور را در سرزمین مغولستان بنا نهادند. در میانه سدۀ نهم م/سوم ه اویگوران پس از نبرد با قرقیزان، آن سرزمین را واگذاشته و در گروههای گوناگون به غرب کوچیدند. گروهی به شینجیان کنونی و گروههای دیگر به دالان ههشی Hexi رفتند. مردمی که به شینجیان جنوبی کوچیدند نیاکان اویغوران کنونی هستند و آنانی که به دالان ههشی کوچیدند نیاکان یوگوران yugur کنونی میباشند. اویغوران ساکن شینجیان شمالی در سدۀ 18م / 12ه بدانجا کوچیدند.
پیش از کوچیدن اویگوران به جنوب شین جیان، گروههای قومی گوناگون در آنجا میزیسته و به زبانهای گونهگون سخن میگفتند. بنابر پژوهشهای گنگ شیمین Geng shimin در سرزمینهای اطراف ختن و مارال باشی (و شاید هم کاشغر) یکی از شاخههای شرقی زبان ایرانی استفاده میشد. در شمال تاریم، در حدود کوچا، کاشغر، و تورفان مردم به زبان تخاری سخن میگفتند. از نیا Niya تا دریاچه لوپ نور به زبان پراکیت Prakit و در مناطق شرق ختن به یک یا چند گویش تبتی و شبه تبتی سخن گفته میشد. در ناحیه تورفان از حدود سدههای پنجم و ششم میلادی و بدلیل ورود چینیان بدانجا، زبان چینی استفاده میشد. هرچند اویگوران ناحیه را اشغال کردند اما ساکنان بومی ناحیه غربی با اویگوران کهن آمیخته شدند.
نیاکان کازاخان،ووسون Wusun نام داشته و در سال 161 پ م در دالان ههشی میزیستند. بین سالهای 161 و 160 پ م، ووسونان از دالان ههشی به درة رود ییلی و اطراف دریاچه ایسیک کول کوچیدند. بنابر اسناد تاریخی، ساکنان بومی این مناطق سکاها بودند و در پایان سدۀ سوم پ م روژیها Roozhi (دیگر ساکنان دالان ههشی) به منطقه کوچیدند. اقوام ووسون، سکا، و روژی با یکدیگر درآمیختند و عناصر سکایی و روژی در ووسونان باقی ماند. در میانه سدۀ هشتم میلادی، ترکان خانات ترک را در کوهستانهای آلتایی بپا کردند و به مردم ووسون درآمیختند. پس از آن نیاکان کازاخان با اقوام کوچرو و نیمهکوچروی اویغور، ختایی، کلی Keli، نایمان، مغولان قپچاق و خانات جغتای آمیخته شدند. این واقعیت که هنوز بعضی قبایل کازاخ نامهای ووسون، کلی، و نایمان را نگه داشتهاند نشان میدهد که قومیت کازاخ، گروه قومی کهنی است.
نیاکان قرقیزان از پیش از تاریخ تا سده 13م / 7ه در بخش بالایی رود نیی سئی میزیستند. چینیان این قوم را جیاکون Jiakun مینامیدند. از دوره دودمان یوان (1271-1368م/669-769ه) تا دورۀ مینگ (1369-1644م/769-1054ه) قرقیزان از ینیسئی بالا به کوهستان تیانشان کوچیدند و پس از سده 15م/9ه اقوام قرقیز ساکن تیانشان وحدت یافتند.
سرزمین مادری ازبکان، ازبکستان کنونی است. در سدۀ 16 و17م/10 و11ق کاروانهای بازرگانی ازبک از بخارا و سمرقند، یارکنددر استان شینجیان را بارانداز تجارت ابریشم، چای، خز،ریواس و دیگر کالاها ساختند. در خلال این دوره، ازبکان آسیای میانه در نواحی شمال و جنوب شینجیان اقامت گزیدند.
نیاکان تاتاران در درة رود ولگا میزیستند و در سدۀ گذشته [19م] و در آغاز سده بیستم میلادی به شینجیان کوچیدند. تاتاران ساکن دره ولگا روابط نزدیکی با مغولان خانات اردوی زرین داشتند.
بنابر دادههای تاریخی، جدول زیر سرزمین مادری، زیستگاه کنونی هر قومیت، و دستگاه موسیقی آنان را نشان میدهد:
جدول 3
قومیت
|
سرزمین مادری
|
زیستگاه کنونی
|
دستگاه موسیقی
|
اویغور
ازبک
کازاخ
قرقیز
تاتار
|
جنوب دریاچه بایکال
آسیای میانه
دالان ههشی
بالای رود ینی سئی
مغولستان
|
شینجیان جنوبی
آسیای میانه
دره رود ایلی (شینجیان غربی)
شینجیان غربی
دره رود ولگا
|
ای. م. اش
ای
اش. م
اش. ای
م. اغ
|
از جدول بالا درمییابیم که:
1- آن قومیتهایی که دستگاه مغولی دارند از سرزمینهای شرقی شینجیان، مغولستان، دریاچۀ بایکال و دالان ههشی آمدهاند.
- دستگاه ایرانی-عربی تنها از سوی قومیتهائی بکار گرفته میشود که امروزه در شینجیان جنوبی و آسیای میانه میزیند، بدون آنکه سرزمین مادریشان یکی باشد.
- دستگاه شرق اروپایی تنها در میان قومیتهای شینجیان شمالی (کازاخ) یا آنانکه از سرزمینهای دورتر چون بالای رود ینیسئی (قرقیز) به منطقه آمدهاند بکار میرود.
- دستگاه غرب اروپایی از سوی تاتارانی که در سدۀ گذشته به شینجیان آمدهاند بکار گرفته میشود. از تاریخ هرکدام از قومیتهای ترکزبان درمییابیم که هرقومیتی که پس از سدۀ دوم پیش از میلاد به شینجیان کوچیدند پس از ورود با اقوام بومی پیش از خود درآمیختند. برای مثال اویگوران کهن با اقوام جنوب شینجیان که به زبانهای گوناگون سخن میگفتند درآمیختند در حالیکه ووسونان با سکاها و روژیها.
از آنجا که موسیقی بدست مردم و نه وضعیت جغرافیایی ساخته میشود، در ادامه پژوهش نگاهی به مردم شینجیان پیش از آمدن ترکان میاندازیم.
شینجیان پیش از ترکان
گروهی از انسانشناسان میپندارند که شینجیان نمیتواند سرزمین مادری انسان هوموساپینس باشد و هیچ زیستگاه و ابزار پارینه سنگی در آن یافت نشده است. اما شینجیان در عصرنوسنگی در وضعیت معیشتی شبانی و شکار بود. باستانشناسان گورهای زیادی در شینجیان یافتهاند و پژوهشهای فیزیکی انسانشناسی براساس بازماندههای انسانی، دادههای بیشتری به پژوهشهای ما میدهد. بنابر نتایج این پژوهشها، ظاهراً 4 گونه عمده در شینجیان پیش از دورۀ مسیحی وجود دارد: سه گونه هند و اروپایی و یک گونه مونگولی.
نخستین گونه هند و اروپایی (188-1000 پ م) پیش اروپایی Proto-European نام دارد و در شمال ظاهر میگردد. زیستگاه اینان به سوی شمال دریاچه لوپ نور، هامی، ارومچی، و ژائوسو Zhaosu واقع در درة رود ایلی است. ترکیب جسمانی آنان بسیار شبیه مردم کهن آسیای میانه (کازاخستان)، سیبری جنوبی، و دره رود ولگا است. ریشه انسانی آنان روشن، و رابطه آشکاری با نیاکان انسان کرومانیون (هومو ساپینس) و از نوع عصرسنگی اروپای شرقی دارند. دیگرگونه هند و اروپایی شبیهِ مردم اندرو نوو Andro novo در سیبری جنوبی است.
در حدود 600 پ م گونه دوم هند و اروپایی به شکل شرق مدیترانهای (هند و ایرانی) آشکار میگردد. اینان در جنوب شینجیان نزدیک کاشغر، ختن، و جنوب لوپ نور ظاهر میگردند. ویژگیهای جسمانی این مردم شبیه گروههای کنونی ساکن آسیای میانۀ شوروی سابق است. حرکت آنان از غرب به شرق بود. بزبانی دیگر این باور وجود دارد که گروهی از آنان به آهستگی در حاشیه جنوبی جلگه تاریم حرکت کرده و در ناحیه لوپ نور با ساکنان ناحیه آمیخته شدند.
سومین گونه هند و اروپایی، گونه پامیر- فرغانهای است و در همان زمان در شمال ظاهر شد. برخی دانشمندان گمان دارند که اینگونه، از گونه پیش اروپایی جدا شدهاند و بعضی جهشهای تکاملی جمجمهای، و بعضی ویژگیهای مونگولی بخود گرفتند. اما آشکار نیست که کدام یک از ویژگیهای مونگولی را دربردارند. از نظر برخی دانشمندان، اینگونه، نتیجۀ آمیختگی گونههای پیش اروپایی و شرق مدیترانهای است.
برخی گورستانهای ووسون و سکایی در ژائو سو واقع در بالای رود ایلی یافته شدهاند. این گورستانها که بین 40پ م تا 200 م تاریخگذاری شدهاند و شامل 13 اسکلت (7 مرد و 6 زن) میباشد. در این میان دو اسکلت ویژگیهای آشکار مونگولی دارند و دیگران ویژگیهای گونة پامیر-فرغانهای را دارند. اینها ویژگیهای یکسانی با اسکلتهای همزمان سکایی و ووسون که در دیگر بخشهای آسیای میانه همچون کازاخستان یافته شدهاند دارند.
آخرین گونه مردم کهن شینجیان، گونه مونگولی Mongoloid است. اینگونه باید از شرق آمده باشد و در حدود 1000 پ م یا کمی زودتر، گروهی از آنان در شرق شینجیان اقامت گزیدند. بنظر میرسد کوچ گسترده اقوام مونگولی به غرب در دورۀ دودمان هان شکل گرفته باشد. و این با گزارشهای مکتوب دربارة یورش شیونگ نو Xiong-nu (هونهای آسیایی) به غرب همخوانی دارد.
نقشة یک اماکن و پراکندگی جمعیت هند و اروپایی و مونگولی در شینجیان کهن (1800 پ م- 200م) را نشان میدهد. ما بروشنی پراکندگی گونههای گونهگون در شینجیان را در دورۀ پیش از ترکان میبینیم:
گونه پیش اروپایی (دولیکوسفال: 74-77 س م دورِ سر) 1800 پ م
گونه هند و افغانی یا شرق مدیترانهای (دولیکوسفال 70-72 س م دورِ سر) 700 پ م- 0 م
گونه تبتی- مونگولی (براکی سفال) 1000 پ م
نامها و تاریخهای زیستگاهها
1- گوموگو Gumogu 1800 پ م
2- یام بولاق yanbulak 1100 تا 500 پ م
3- آلا گو Alagu 700 تا 200 پ م
4-شیانگ بائو بائو Xiangbaobao 800 تا 500 پ م
5-ژائو سو Zhaosu 400 پ م
6-لوپ شوپلا (لوپوشنپولا) 200 پ م
7-لولان Loulan 200م
نقشة دوپراکندگی دستگاه موسیقایی در شینجیان کنونی را براساس دادههای دست اول نشان میدهد:
مغولی
شرق اروپایی
غرب اروپایی
با نگاهی به دو نقشه و آگاهیهای بدست آمده میتوانیم بگوئیم که:
1- دستگاه موسیقایی مغولی در شرق و شمال رواج دارد که در دورۀ پیش از ترکان گونه مونگولی در آنجا یافت میشد.
2- دستگاه موسیقایی شرق اروپایی در شمال رواج دارد که از زمان کهن عناصر پیش اروپایی و پامیر-فرغانهای در آنجا بودند.
3- دستگاه موسیقایی ایرانی-عربی در جنوب شینجیان رواج دارد که گونه شرقی مدیترانهای در آنجا ساکن بودند.
4-دستگاه موسیقایی غرب اروپایی فقط در میان مردم تاتار اما با درصد کم دیده میشود.
ریشه دستگاههای گونهگون موسیقایی
با مقایسه نقشههای 1 و 2 میتوانیم نتیجه بگیریم که در شینجیان و مناطق همسایهاش پیش از دوره ترکان، رابطهای بین دستگاه موسیقی و گونههای نژادی وجود دارد. دستگاه مغولی با گونه مونگولی، دستگاه شرق اروپایی با گونه پیش اروپایی و پامیر-فرغانهای، و دستگاه ایرانی-عربی با گونه شرق مدیترانهای تطابق دارد. بزبان دیگر، گروههای اصلی نژادی که در دوره پیش از ترکان در ناحیهای مستقر بودند میتوانند با دستگاه اصلی موسیقایی امروزی منطبق شوند.
امروزه میتوانیم پاسخ دهیم که چرا مردم ترک زبان شینجیان از سه دستگاه موسیقایی گونهگون بهره میبرند. هر قومیتی علت ویژهای برای استفاده از دستگاه ویژه خود را دارد.
1- اویغور
هم اویغوران و هم یوگوران از بازماندگان اویگوران کهن هستند. بنابر پژوهشهای من، یوگوران هنوز سنت موسیقایی اویگور کهن را حفظ کردهاند. همه قطعات موسیقی عامیانه یوگور از دستگاه مغولی پیروی میکنند. البته درصد قطعات بکارگرفته شده از دستگاه مغولی در موسیقی عامیانه اویغوری بسیار کم (5%) است که درست برعکس موسیقی عامیانه یوگوران است. بر این اساس بنظر میرسد که سنت موسیقایی اویگور باستانی، هنگامی که اویگوران پس از کوچیدن به منطقه با ساکنان شمال شینجیان آمیخته شدند به فراموشی سپرده شد و آنان میراث موسیقی آن مردم را پذیرفتند. امروزه دستگاه اصلی موسیقایی اویغوران دستگاه ایرانی-عربی است که ساکنان نخستین شینجیان جنوبی پیش از ورود اویگوران از گونه شرق مدیترانهای بودند.
دومین دستگاه موسیقی اویغوران، دستگاه شرق اروپایی است زیرا دیگر ساکنان نخستین از گونة پیش اروپایی بودند. بهرهگیری اویغوران از این دستگاهها ثابت میکند که دستگاه موسیقی با ترکیب نژادی ساکنان پیش از ترکان مطابق است.
2- کازاخ
آوازهای عامیانه براساس دستگاه موسیقای مغولی حدود 15% در برابر 85% دستگاه شرق اروپایی است. این نسبت (15 به 85) با نسبت ویژگیهای مونگولی به ویژگیهای پامیر-فرغانهای گورستانهای ووسون کهن و سکاها در ژائوسو هماهنگی دارد. بنظر میرسد بار دیگر بیان شود که گونه موسیقی با گونه نژاد نیاکان همخوانی دارد.
3- قرقیز
آثار انسانی گونههای پیش اروپایی در بخش بالایی رودهای اوب ob، ایرتیش Irtish و ینی سئی یافته شدهاند. این نواحی سرزمین مادری مردم قرقیز است. به گزارش اسناد تاریخی دورۀ تانگ «مردم جیان کون بلندقد و دارای موهای سفید، پوست سفید و چشمهای سبز هستند». از این گزارش درمییابیم که ویژگیهای اصلی نیاکان قرقیزان، اروپایی بود و مایه شگفتی نیست که دستگاه موسیقایی شرق اروپایی در موسیقی آنان برتری دارد. و اگر امروزه دستگاه ایرانی-عربی در موسیقی آنان وجود دارد در نتیجه تماس باایغوران پس از
آمدن قرقیزان به جنوب شینجیان است.
4-ازبک
تاآنجا که میدانیم عناصرشرق اروپایی از آسیای میانه وارد جنوب شینجیان شدهاند. پژوهشهای انسانشناختی نشان میدهد که نیاکان ازبکان کنونی این عناصر نژادی را داشتند و امروزه آنان هنوز از دستگاه موسیقایی ایرانی-عربی بهره میبرند.
5-تاتار
هرچند نیاکان این تاتاران که امروزه در شینجیان میزیند از اروپا آمدهاند اما آنان خود از نژاد مونگولی بودهاند.در دوره دودمان تانگ ، تاتاران یکی از اقوام بیابانگرد زیرنفوذ خانات ترک در شمال چین بودند. هنگامی که در سده دوازدهم میلادی، مغولان به غرب رفتند بسیاری از اقوام آسیای میانه و اروپا آنان را تاتار نامیدند. در سدۀ پانزدهم میلادی حاکمان مغول خانات قازان قوای تاتار را به خدمت گرفته و آنان را «تاتاران، پسران مغولان» نامیدند و نام تاتار بتدریج نام ساکنان خانات قازان شد. گروه نژادی امروزی تاتاری ترکیبی از بلغاران، قپچاقان، و مغولان است که در طول زمان شکل گرفتهاند. امروزه دستگاه اصلی موسیقایی تاتاران دستگاه مغولی است و دستگاه شرق اروپایی از روسها به عاریت گرفته شده است.
نتیجهگیری
از آنچه گذشت درمییابیم که دستگاه موسیقایی استفاده شده توسط مردم ترک زبان امروزه شینجیان، با گونه نژادی باستانی شینجیان و تاریخ مردم آن همخوانی دارد.
موسیقیشناسی نژادی Ethnomusicology شاخهای از موسیقیشناسی و انسانشناسی است که یکی از کارکردهای آن، بررسی جنبههای مرتبط انسانشناسی و موسیقی است. و این شامل نه تنها جنبههای فرهنگی بلکه شامل جنبههای انسانشناسی جسمانی نیز میشود.
شینجیان یکی از مناطق اصلی برخوردها و حرکتهای بین گروههای شرقی و غربی اوراسیاست. همچنین ناحیهای مهم بر سر راه مهم ابریشم است که از آسیای میانه میگذشت. از اینرو پژوهش انسانشناسی موسیقایی Music Anthropology منطقه در طرح رابطه بین موسیقی و دیگر جنبههای انسانشناسی کاری اساسی است.
ما میتوانیم از این پژوهش دریابیم که برغم انتظار ما از تناسب موسیقی ترکزبانان شینجیان با زبان آنان، هیچ رابطه درست و روشنی بین زبان و موسیقی وجود ندارد. بلکه این آگاهیها ما را ناگزیر میکند که نتیجهگیری مهمی را مطرح کنیم:
موسیقی همانند دیگر دستگاههای ارتباطی انسانی، همسویی استواری با ویژگیهای جسمانی انسان دارد. در شینجیان، سبکهای موسیقی گونهگون، همخوانی نزدیکی با گروههای نژادی گونهگون دارد. بهرهگیری از تواناییهای این نظریه، میتواند بین انسانشناسی فرهنگی و انسانشناسی جسمانی ارتباطی ضروری ایجاد کند.