Menu

بازسازی فضاهای شهر کهن جرجان در دوران اسلامی بر اساس منابع مکتوب و کاوش‌های باستان‌شناختی

نویسنده: دکتر عابد تقوی

مقدمه

بازآفرینی تصوری از شهر، دریافت و تدوین تصویری اجتماعیـ کالبدی در دوره خاصی از تحول شهر محسوب می­شود. (عینی‌فر و خوشنویس، 1381:‌78) برای درک هر چه بیشتر از جایگاه تحولات معماری و شهرسازی و ترسیم تصویری روشن از شهر، کاوش در متون تاریخی و منابع جغرافیایی کهن به همراه پژوهش­های باستان­شناسی اجتناب­ناپذیر است. در پژوهش حاضر شهر اسلامی جرجان به دلیل اهمیت آن در تحولات سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی شمال ایران در قرون میانی اسلامی و دارا بودن شاخص­های یک شهر توانمند و پویا در زمینه­های تاریخی و فرهنگی برای مطالعه موردی انتخاب گردید. این شهر در قرن پنجم ﻫ.ق یکی از شهرهای مهم اقتصادی در مسیر تاریخی و استراتژیک ابریشم به شمار میرفته است. تحلیل شرایط سیاسی و اقتصادی آن دوره و ارتباط آن با روند دگرگونی و تغییرات معماری و شهرسازی در این شهر از دیگر اهداف این مقاله به شمار می­رود.

روش­های مورد استفاده در این تحقیق از دو بخش کتابخانه­ای و تحقیقات میدانی تشکیل شده است. بهره­گیری از منابع کتابخانه­ای شامل منابع مکتوب اعم از منابع تاریخ عمومی، تاریخ محلی، منابع جغرافیایی دوران اسلامی، اسناد تصویری (نقشه­ها و عکس­های هوایی) و تحقیقات جدید پیرامون شهر اسلامی جرجان است. همچنین در مطالعات میدانی علاوه بر پیمایش سطحی و مستندنگاری آثار موجود، از گزارشهای باستان­شناسی قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. روش­شناسی فوق شامل تطبیق بین منابع و اسناد تصویری با داده­های ملموس باستان­شناسی و معماری بوده است. بدین ترتیب مناطق مختلف شهر نظیر ارگ، مسجد، مناطق مسکونی و صنعتی مکان‌یابی گردید و تعیین حریم شهر صورت گرفت.

 

شهر کهن جرجان در منابع تاریخی و جغرافیایی

با نگاهی به گاهنگاری نسبی پهندشت گرگان، استمرار تاریخی و فرهنگی سکونت انسان از دوره پارینه سنگی جدید تا به امروز قابل مشاهده است. نخستین شواهد استقرار انسانی در غار کیارام ـ واقع در جنوب گنبدقابوس ـ به دوره پارینه سنگی جدید برمی­گردد. (ملک شهمیرزادی،1379: 25) تپه­های باستانی تورنگ تپه، یاریم و شاه تپه معرف دوران پیش از تاریخ دشت گرگان هستند. (ملک شهمیرزادی، 1378: 375ـ373) در دوران تاریخی نیز نخستین بار نام گرگان ـ یکی از ایالات امپراطوری هخامنشیان ـ با عنوان وَرکانه در کتیبه بیستون اشاره شد. (شارپ، 1382: 53) در متون تاریخی این دوره نام گرگان به اشکال پارت، پارثه، هیرکانی، هرکانه، هیرکانیه، هیرکانیا آورده شده است.1 از نظر تقسیمات ایالتی، هیرکانیه در اوایل شاهنشاهی هخامنشی جزو سرزمین ماد به شمار می­آمد. (دیاکونوف، 1380: 328) بعدها در دوران هخامنشی جزو متصرفات هخامنشیان شد. در دوره اشکانی، این ایالت از پارت (خراسان) جدا و استقلال یافت. بطوریکه بلاش اول رسماً استقلال آن را به رسمیت شناخت. (گوتشمیت، 1356: 196) در دوره ساسانی به جهت جلوگیری از هجوم اقوام وحشی هون­ها و ترکان، به ساخت دیوارهای دفاعی نظیر صول (دهستان) به دست پیروز (حک:459ـ484 م) و قباد ساسانی و دیوار دفاعی گرگان توسط خسرو انوشیروان(خسرو اول) اقدام شد.2

در دوران اسلامی مهمترین استقرار انسانی در دشت گرگان به شهر قدیم جرجان خلاصه می­شود. این شهر در 3 کیلومتری جنوب غربی شهرستان کنونی گنبد قابوس قرار دارد. نخستین بار، جرجان در دوره خلافت عمر ـ خلیفه دوم ـ (حک:13ـ23) به دست سُوَید بن مُقرن در سال 18 ﻫ.ق با پرداخت دویست هزار درهم بدون خونریزی گشوده شد. (طبری، 1375: 1977) پس از وی یزید بن مهلب در سال 98 ﻫ.ق گرگان و ولایات تابعه را تسخیر و برای نخستین بار اقدام به ساخت بارو و حصاری بر گرداگرد شهر کرد و طرح احداث چهل مسجد را بنا نهاد. (سهمی، 1369: 49؛ ابن‌خردادبه، 1371:‌ 59) علاوه براین بلاذری از دیواری آجری نام می­برد که حصار شهر در برابر حمله ترکان بوده است. ( بلاذری، 1337: 471ـ473) در باب بنیان نهادن شهر نویسنده تواریخ جرجان و طبرستان هریک بانی اصلی شهر را «جرجان بن لاود بن سام بن نوح» و «گرگین میلاد» معرفی کرده­اند. (سهمی، 1369: 53؛ ابن اسفندیار،1366: 74) وسعت شهر در قرون میانی اسلامی مساحتی معادل چهار فرسنگ داشت و به عنوان مرکز ایالت، نشستنگاه مرزبانان طبرستان نیز به شمار می­آمده است. (مرعشی، 1363: 40) جرجان در کنار ری به عنوان یکی از پایتخت­های آل‌زیار محسوب می­شد. در دوران حکمرانی امرای آل بویه نیز از شکوه و جلال خاصی برخوردار بود تا اینکه جنگ­های پی در پی بین بوییان و سامانیان حیات شهر با خطرات جدی مواجه ساخت. (بارتولد،1372: 143) پیامد اصلی مناقشات سیاسی در قرن چهارم هجری، کاهش جمعیت شهر بر اثر وبا و جنگ بوده است. (مستوفی، 1362: 159) عصر سلجوقی نماد پویایی و شکوفایی اقتصادی به همراه توسعه فیزیکی بافت شهری قلمداد می­شود. زیرا مساحت جرجان به حدود 1200 هکتار رسید. (کیانی، 1365: 231) با حمله وحشیانه مغولان در سال 618 ﻫ.ق و تخریب بخش اعظمی از فضاهای شهری، جمعیت شهر کاهش چشمگیری یافت و به تبع آن حیات اجتماعی شهر را به مخاطره انداخت و موجب افول تدریجی رونق اقتصادی گشت. علاوه بر متغیرهای سیاسی می­توان به تهدیدهای طبیعی چون قرارگیری در مسیر گسل­های فعال البرز و وقوع زلزله­های شدید در قرون میانی اشاره داشت. (ملویل و امبرسز، 1370: 150ـ154) این مهم منجر به متروک شدن شهر در دوره ایلخانی و مهاجرت جمعیت ساکن به حدود سه کیلومتری در کنار مقبره قابوس بن وشمگیر گردید. (مخلصی، 1385: 161) از دوره ایلخانی به بعد، شهر استرآباد که پیش از این یکی از شهرهای مهم ایالت جرجان به شمار می­آمده، به مرکزیت ایالت جرجان تبدیل شد و به القاب دارالفتح، دارالملک و دارالمومنین مزین گشت. (اسکندربیک،1377: 106) در حوزه جغرافیای مرزهای سیاسی برخی از مورخین محلی و جغرافیدانان اسلامی، ایالت گرگان را جزو خراسان و عده­ای نیز جزو طبرستان و قومس دانسته­اند.3 در این میان برخی هم به توصیف ویژگی­های طبیعی، محصولات، فرهنگ و آداب و رسوم شهر اشاراتی داشته­اند.4 در توضیحات مربوط به بافت شهری جرجان می­توان به مقدسی ـ جغرافیدان قرن چهارم هجری ـ اشاره کرد. وی می­نویسد:«گرگان نُه كوچه دارد، نخست كوي سليمان، سپس كوي قومسيان، سپس كوچه راه حيان، سپس كوي كنده، سپس كوي بادنجان، سپس كوي بارگاه پيش از آن كوي خراسان است. بكرآباد به آن چسبيده، ميان آن دو نهري و پلهائي است. شهر مانندي است آباد. مساجدي زيبا و پيران بزرگوار دارد. مساجدش را نقاشي كرده و ديوارها را دامن آراسته. شهر مثل فسا و بغداد دو بخش است و طبق معمول دكان و منبر را با هم دارد. كنار كاخ امير، ميداني است. گورستاني بزرگ [كه در هيچ شهري به بزرگي آن ندیدیم] برابر شهر در پشت نهر هست كه پل دارد. نهرهايش پل و سقف دارند. نهري ديگر نيز در دامنه دارند به نام طيفوري5  كه از ديگري پاكيزه‌تر و گواراتر است. چاه‌هاي شيرين نيز دارند». (مقدسی، 1361: 524) ابن حوقل نیز گرگان را اینگونه توصیف می‌کند. «گرگان بوسیله رودی پرآب بزرگ به دو بخش تقسیم شده است و پلی این دو بخش را به هم می­پیوندد. سمت شرق گرگان و سمت غرب بَکرآباد است که از گرگان کوچکتر است و بیشتر ابریشمی که به عمل می­آید از بکرآباد است». (ابن حوقل، 1366: 124)

همچنین در سفرنامه­های عصر قاجار نیز موارد قابل تاملی وجود دارد که مشاهدات رابینو از آن دسته محسوب می­شود. مسجد جامع گرگان (گرزین ) و محلات جماجو(جماجان)ـ نزدیک حصار نو ـ و شوش ـ نزدیک باب الطاق ـ و دروازه یهودیه از بخش­های مهمی است که وی بدان توجه داشته است. رابینو در بخشی از سفرنامه خود پیرامون شهر جرجان اینچنین می­نویسد:«... ما به تماشای تپه بزرگی رفتیم که از آثار محل قدیم شهر گرگان است. در شمال غربی شهر، ارگ واقع و شامل یک قصر و بازار و حمام است. حمام مزبور هنوز در وضع نسبتا سالمی باقی مانده بود. ارگ مذکور بر ساحل شرقی نهرقرنگی تمام یا خرمارود واقع بود که شعبه­ای از گرگان رود است و بوسیله مجاری سنگی آب از گرگان و قرنگی امام به شهر می­رفته است». (رابینو،1383: 144ـ142)

 

نقد و تحلیل مقایسه­ای اسناد تصویری و کاوش­های باستان­شناسی شهر تاریخی جرجان

در این بخش سعی شده از یکسو ارتباط منطقی بین اسناد و منابع مستند تاریخی و متون جغرافیایی با یافته­های ملموس و عینی باستان­شناسی و معماری برقرار گردد. این مهم نقش موثری در بازسازی فضاهای محسوس و نامحسوس شهر قدیم جرجان ایفا می­کند.

در میان پژوهش­های صورت گرفته در شهر تاریخی جرجان، تحقیقات باستان شناختی سهم قابل ملاحظه­ای را به خود اختصاص داده است. با کاوش­های گسترده به وسعت 12 هکتار توسط محمد یوسف کیانی بین سال­های 57ـ1350خ و پژوهش­های اخیر محمد مرتضایی (84ـ1380خ) به مدت پنج فصل حجم انبوهی از داده­های متنوع نظیر عناصر معماری، سفالینه­ها، مسکوکات، آثار شیشه­ای و ... به­دست آمده است. از دستاورهای عمده این کاوش­ها می­توان به شناخت ویژگی­های معماری و شهرسازی قرون میانی اسلامی در مناطق شمالی ایران اشاره داشت. بطور کلی بر اساس نقشه­های ترسیمی مهندس مهریار (1354)، عناصر شهری جرجان به شرح زیر شناسایی شد که در برخی از آنها ابهاماتی وجود دارد که در ادامه نگارنده بدان پرداخته است. (نقشه شماره1)

1ـ3) برج و بارو و حصار شهر

2ـ3) ارگ(کاخ؟)

3ـ3 ) بناهای مذهبی

4ـ3) پل­های قدیمی

5ـ3) معابر و خیابان­های شهر

6ـ3) کارگاه­های صنعتی (سفالگری، شیشه گری و فلزگری)

7ـ3) مناطق مسکونی

 

1ـ3 ) برج و بارو و حصار شهر

به اعتقاد کیانی شکل شهر به صورت چند ضلعی نامنظم و دارای دیواری با حصارهای داخلی و خارجی است که خندقی به عنوان حائل بین دیوارها قرار داشته است. مصالح ساختمانی حصار عبارتند از آجر، گچ و سنگ بوده است. این درحالی است که تخریب بخش وسیعی از حصار بوسیله کاوش­های غیرمجاز توسط اهالی و توسعه زمین­های زراعی و استفاده از آجرهای حصار در ساخت خانه­ها، شناخت ارتفاع و عرض دیوارها و خندق را با مشکل اساسی روبرو ساخت که درنهایت موفق به شناسایی تاسیسات فوق نگشت. (کیانی، 1365: 231) در کاوشهای اخیز هم در راستای بررسی و کشف حصار، دیوار و دروازه­های شهر، چندین ترانشه ایجاد شد که متأسفانه هیچگونه آثاری از بقایای حصار را مشخص نساخت. (مرتضایی، 1386: 335ـ336) بنابراین نگارنده براین عقیده است که ترسیم فضای حصار و تعیین حریم 150 هکتاری توسط مهریار و کیانی (کیانی، 1354: 117) احتمالا بر این فرض استوار است که ایشان الگوی حاکم بر حصار و باروی شهر را همچون شهرهای هم دوره جرجان در نظر گرفته­اند.

 

2ـ3) ارگ (کاخ؟)

در منابع تاریخی و جغرافیایی به ارگ شهر در مرکز شهر جرجان اشاره شده که دهستان (شهرستان) نام داشته است. (مقدسی، 1361: 524) در نقشه ترسیمی توسط مهریار محل دقیق ارگ شهر با طرحی شش ضلعی مشخص شده است؛ در حالی که کیانی تصویری از آن ارائه نمی­کند و در کاوش­های اخیر هم اشاره­ای به آن نشده است. احتمال می­رود بنای فوق بر اثر کاوش­های غیرمجاز و استفاده اهالی منطقه از آجرهای بنای ارگ، ازبین رفته باشد.

 

3ـ3) بناهای مذهبی

در نقشه ترسیمی مهیار، توده­ای از ویرانه­های شهری ارائه شده که تشخیص بناهای مذهبی در این میان کاری دشوار به نظر می­رسد. مشخص نکردن هریک از عناصر شهری نقیصه بارز نقشه فوق است. ولی تصویر عکس­های هوایی و کاوش‌های باستان­شناسی از شهر جرجان نشان می­دهد که احتمالا مسجد ـ مدرسه‌ای در مرکز شهر با پلانی چهار ایوانی در دو طبقه ساخته شده است. حیاط مسجد مستطیل شکل (80/13×40/16 متر) با اتاق­های متعددی در اطراف حیاط مرکزی به ابعاد 4×4 متر در 25/3×50/4 متر قرار داشته است. کف حیاط با آجر فرش شده و در ورودی مسجد از شمال و به وسیله هشتی و راهرو به حیاط مرکزی متصل شده است. در حیاط مرکزی آجرهای تزئینی با طرح­های مختلف و بعضاّ کاشی­های فیروزه­ای رنگ تزئین شده­اند. (طرح شماره1) (کیانی، 1365: 234) در بخش شمالی مسجد، ساختمانی زیرزمینی با سه اتاق قرار داشته که با آجرهای مربع و شش گوش مفروش است. پلکانی آجری زیر زمین را به طبقه فوقانی و راهرو متصل می­کند. همچنین پلکانی مارپیچی شکل آجری در جنوب غربی مسجد واقع شده که احتمالا پایه­های مناره مسجد را تشکیل می­داده است. (کیانی،1383: 91) امروزه بخشهایی از محراب و آرایه­های وابسته به معماری مکشوفه همچون گچبری و نقاشی­های دیواری و کتیبه­هایی به خط ثلث در امامزاده یحیی‌بن زید در نزدیکی شهر جرجان نگهداری می‌شود.

 

4ـ3) پل­های قدیمی

در چند نقطه از نقشه اولیه ترسیمی توسط مهیار، به بقایای پل­هایی از دوره سلجوقی اشاره شده که بر بخش­هایی از رود گرگانرود احداث شده بود. متون اسلامی نیز به این پل­ها اشاره داشته­اند که حلقه اتصال دو محله دهستان (نواحی شیعه‌نشین) و بکرآباد (منطقه سنی‌نشین) شهر بودند. (ابن‌حوقل، 1366:‌ 124) بازمانده‌های پل­های قدیمی شهر، نشان از استفاده معماران از مصالح آجر و ملاط گچ، آهک و ساروج در ساختمان پل­هاست. با مقایسه تطبیقی پل­های موجود در منطقه می­توان اینطور استنباط نمود که پلان و ساختار مشابهی در طراحی و اجرا انجام می­گرفته است. به دلیل تخریب بخش­های وسیعی از مجموعه فضاهای ارتباطی، ترسیم پلان و طرح کلی از آنها امکان پذیر نیست.

 

5ـ3) معابر و خیابان­های شهر:

بخش اعظمی از بقایای موجود حاصل از حفاری­های قبل و بعد از انقلاب متعلق به فضاهای عمومی مانند معابر عمومی و خیابان­های شهر است. طرح شبکه بندی شهر با محوریت شمالی ـ جنوبی، شرقی ـ غربی خیابان­ها، موجب اتصال منظم و سریع بخش­های مختلف شهر به هم می­شده است. از نوآوری­های قابل تامل قراردادن فضایی برای پیاده رو و آبراهه­هایی برای هدایت فاضلاب بوده که به وسیله تنبوشه­های سفالی و چاه­های تعبیه شده، وظیفه انتقال و دفع پساب­های سطحی شهر را به عهده داشته­اند. احتمالا فضاهای حجره مانند در دو طرف خیابانها به عنوان محل داد وستد کاربری داشته و به نوعی شکل اولیه­ای از فضای بازار را به خاطر می­آورد. خیابان­های چهارگانه شهر محدوده امامزاده یحیی بن زید تا مقبره قابوس بن وشمگیر و گرگان رود تا زمین­های کشاورزی اطراف را شامل می­شود. کف آجرفرش با طرح­های تزئینی از ویژگی­های هنر معماری سلجوقیان و خوارزمشاهیان در این شهر است. ( کیانی، 1365: 232) کاوش­های باستان­شناسی اخیر نیز بخش­های گسترده تری از الگوی حاکم بر شبکه بندی خیابانهای شهر با کانال‌های سرپوشیده دفع فاضلاب را به نمایش می­گذارد. (تصویر شماره1) (مرتضایی، 1386: 226ـ204).

6ـ3) کارگاه­های صنعتی

شهر تاریخی جرجان به جز اراضی پست و مسطح از تپه ماهورهای کم ارتفاعی تشکیل شده که محل اصلی کارگاه­های صنعتی شهر بوده است. در کاوش­های انجام گرفته در یکی از این تپه­ها معروف به غلامعلی تپه ـ در غرب امامزاده یحیی بن زید ـ بقایای ساختمانی متشکل از یک تالار ستوندار و کوره­های آهنگری کشف شد. ورودی تالار ستوندار از جانب شرق و بر روی دوازده ستون با ارتفاع هر یک سه متر قرار گرفته بود. کارگاه فوق به دو دوره سامانی و سلجوقی تعلق داشته است. در دوره سلجوقی اتاق­های متعددی به اندازه 5/4 متر به تالار الحاق و روبروی اتاق­ها، کوره­های سفالگری و شیشه گری احداث گردید. (کیانی، 1354: 122ـ120) تحقیقات اخیر نیز نشان می­دهد که شکل‌گیری و توسعه کارگاه­های صنعتی در کنار معابر اصلی شهر بوده است. همچنین آثاری از کوره و نشانه­های سوختگی و سنگ‌های سیلیسی در برخی از بافت­های حفاری مشاهده شده است. (نک طرح شماره1) (مرتضایی، 1386: 304ـ291) لازم به یادآوری است در نقشه­های ترسیمی از کاوش‌های قبل از انقلاب، مکان دقیقی از کارگاه­ها مشخص نشده است.

 

7ـ3) مناطق مسکونی

در نقشه­های مصور شهر، محلات و مناطق مسکونی، حوالی امامزاده یحیی و خرابه­های حصار اولیه شهر قرار داشته است. شواهد حفاری­های قبل از انقلاب حاکی از احداث بناهایی متعلق به دو دوره سامانی و سلجوقی است. بنای مذکور شامل حیاط، اتاق و چاه­های و کانال­های متعدد با مصالح آجر و گچ بوده است. دیوار اتاق­ها با گچ و پوشش کف حیاط از آجر می­باشد. کاوشگر شهر معتقد است که این سازه در دوره سلجوقی به حمام تغییر کاربری داده است. (کیانی، 1365: 233) تحقیقات اخیر باستان­شناسی هم گواه این موضوع است که این مناطق سه دوره تحولی معماری را در دوره­های سامانی، سلجوقی و ایلخانی پشت سر گذاشته است. ویژگی­های معماری دوره ایلخانی در این بخش، به بکارگیری از پاره آجرهاي شكسته با اندود كاهگل و استفاده مجدد از بقاياي معماري باقي مانده دوره قبل و بهره­گیری چينه براي ساخت ديوار واحدهاي مسكوني و ديوارهاي بدون پي در ساخت واحدهاي مسكوني محدود می­شود. (تصویر شماره2) (مرتضایی، 1386: 254).

 

نتیجه­گیری

شهر کهن جرجان در تحولات اجتماعی شهرهای قرون میانی اسلامی ایران، از جایگاه و اهمیت خاصی در حوزه­های سیاسی و اقتصادی برخوردار است. ساختار فضایی شهر در قرون اولیه اسلامی ـ خلفای اموی و عباسی ـ با وجود فضای ناامن سیاسی و اقتصادی به سبب تحرکات حکومت­های محلی و مستقل نظیر اسپهبدان طبرستان، سیمای تدافعی به خود گرفته بود. زیرا منابع مکتوب حاکی از وجود برج و بارو و حصار و خندق در اطراف شهر بوده است. در قرون سوم و چهارم هجری با استقلال و ظهور حکومت­های محلی زیاریان، سامانیان و آل بویه و اختلافات مذهبی و سیاسی در تعیین مرزهای قلمرو، درگیری و مناقشات دامنه داری در بخش­های شمالی رخداد که بازتاب آن در چهره ناپایدار و توسعه نامنظم بخش­های مختلف شهر دیده می­شود. در این دوره به فراخور شرایط سیاسی و اقتصادی حکومت­های سلطه­گر، بخش­هایی از شهر توسعه و بخش­هایی نیز متروک شده است. رونق اقتصادی و پویایی اجتماعی شهر جرجان همزمان با زمامداری سلجوقیان بر گستره وسیعی از مناطق شمال و شمال شرقی، مرکزی و غربی ایران همراه است. تجدید حیات راه ابریشم و توانمندی­های محیطی شهر جرجان در تولید محصولات کشاورزی، موجب تغییر عملکرد و تبدیل جرجان به یکی از شهرهای اقتصادی گردید.

در تحلیل شالوده ساختاری شهر با توجه به مقایسه تطبیقی نقشه و عکس­های هوایی با یافته­های باستان­شناسی و معماری می­توان اینطور استنباط نمود که این شهر همچون دیگر شهرهای قرون میانی اسلامی نظیر نیشابور، توس، ری، دقیانوس و سیراف دارای حصارهای خارجی و داخلی و متشکل از بخش­های مختلف بناهای حکومتی، مذهبی، صنعتی و مسکونی بوده است. جرجان دو دوره مهم تحول معماری و شهرسازی را پشت سرگذاشته که به ترتیب به دوران سامانی و سلجوقی متعلق است. شکل‌گیری شهر در دوره سامانی و گسترش آن در دوره سلجوقیان و خوارزمشاهیان صورت گرفته است. همزمان با حمله مغولان نقطه انحطاط شهر آغاز و در ادامه با حملات امیرتیمور به تخریب نهایی منجر می­شود.

 علاوه بر عناصر شهری که در مقاله بدان اشاره شد، مناطقی هم در شهر جرجان وجود داشته که نقطه ابهامی در تحلیل فضاهای نامحسوس به شمار می­آید. در منابع تاریخی و جغرافیایی اشاراتی به محلات دهستان، یهودیه، َبکرآباد، باب الطاق، جماجان و ... شده که در بخش­های غربی و شرقی گرگانرود قرار داشته­اند. این درحالی است که پژوهش­های باستان­شناسی هیچگونه اشاره­ای به این محلات نکرده و به شناسایی آن اقدام ننموده­اند. اینطور استنباط می­شود بتوان با حفر گمانه­های آزمایشی در بخش­های غربی گرگان رود به شناسایی محلات مختلف شهر دست یافت. گرچه نگارنده بر اساس نوشته­های تاریخی و جغرافیایی، توانسته محل احتمالی محله بَکرآباد(سنی نشین) شهر را مکان‌یابی نماید که تا به حال مورد شناسایی قرار نگرفته بود. (تصویر شماره3) از سویی دیگر ماهیت و عملکرد اقتصادی شهر جرجان با قرار‌گیری بر سر راه ابریشم و تولید انبوه این کالای استراتژیک، وجود شبکه­های ارتباطی و تجاری منطقه­ای و فرامنطقه­ای را اجتناب ناپذیر می­نموده است. از اینرو بازسازی راه­های مبادلاتی شهر با مناطق اطراف و مکان‌یابی دروازه­های ورودی و خروجی شهر از دیگر ضرورت­های مورد مطالعه برای تحقیقات آینده به شمار می­آید.

 

سپاسگزاری

مراتب امتنان خود را از آقای دکتر جواد نیستانی به جهت مطالعه نوشتار حاضر و راهنمایی­های ارزنده شان در راستای بهبود روند پژوهش ابراز می­دارم.

 

 

پی‌نوشت­ها

1. در متون دوران اسلامی نام این شهر به صورت­های گرگان، کُرکان و جرجان آمده است. لازم به ذکر است که گرگان همان جرجان قدیم بوده که امروزه بقایای آن در سه کیلومتری جنوب غربی گنبدقابوس قرار دارد.

2. در منابع مکتوب نامهای دیگری برای دیوار دفاعی گرگان آورده شده که سد سکندر، سد انوشیروان، سد فیروز و قزل آلان از آن جمله­اند.

3. برای اطلاعات بیشتر نک: ابن رسته، اعلاق النفیسه، صص 112ـ122. ابن خردادبه، مسالک و ممالک، ص59. قدامة بن جعفر، الخراج و صنعه الکتابه، ص144. مجهول المولف، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص143. ابوالفداء، تقویم البلدان، ص506. یاقوت حموی، معجم البلدان، ص33. ابن العدیم، بغیةالطلب فی تاریخ الحلب، 445. انصاری دمشقی، نخبة الدهر فی عجایب البر و البحر، ص34.

4. برای اطلاعات بیشتر نک: ابن واضح یعقوبی، البلدان، ص53. اصطخری، مسالک و ممالک، 173. ابودلف، سفرنامه ابودلف، ص83. مقدسی، احسن التقاسیم، صص524ـ519. ابن حوقل، صورة‌الارض، ص124. قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، صص412ـ411.

5. گرگانرود در متون دوران اسلامی به رود جرجان، هرند و طیفوری مشهور بوده است.

 

 

منابع و ماخذ

ابن اسفندیار، بهاءالدين محمد بن حسن (1366)، تاريخ طبرستان، تصحيح عباس اقبال، چ 2، تهران، چاپخانه کلاله خاور.

ابن خردادبه، ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله (1371)، مسالک و ممالک، تصحیح سعید خاکرند، تهران، موسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل.

ابن حوقل، ابوالقاسم محمد(1366)، صورةالارض، ترجمه جعفر شعار، تهران، امیرکبیر.

ابن رسته، احمد بن عمر(1365)، اعلاق النفیسه، ترجمه حسین قره چانلو، تهران، امیرکبیر، 1365.

ابن العدیم، کمال الدین عمر بن احمد(بی تا)، بغیةالطلب فی تاریخ الحلب، جلد اول، بیروت، دارالفکر.

ابوالفداء، عمادالدین اسماعیل(1349)، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.

ابن یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب(1356)، البلدان، ترجمه و تصحیح محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

اصطخری، ابواسحق ابراهیم(1347)، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

انصاری دمشقی، شمس الدین محمد بن ابیطالب (1382)، نخبةالدهر فی عجایب البر و البحر، ترجمه سید حمید طبیبیان، تهران، انتشارات اساطیر.

بارتولد، ولادیمیر(1372)، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، چ 3، تهران، انتشارات توس.

بلاذری، احمد بن یحیی (1337)، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، چاپ اول، تهران، نشر نقره.

تركمان، اسكندر بيك منشي (1377)، تاريخ عالم آراي عباسي، تصحيح محمد اسماعيل رضواني، تهران، دنياي كتاب.

خزرجی، ابودلف(1354)، سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبایی، تهران، فرهنگ ایران زمین.

دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ (1380)، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، چ 6، تهران، علمی فرهنگی.

رابینو، هیاسین لویی (1383)، مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، چ 3، تهران، علمی و فرهنگی.

سهمی، ابوالقاسم بن حمزه بن یوسف(1369)، تاریخ جرجان، دکن، هند، چاپ حیدرآباد.

شارپ، رالف نورمن (1382)، فرمان­های شاهنشاهی هخامنشی، تهران، پازینه.

طبری، محمد بن جریر (1375)، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد پنجم، تهران، اساطیر.

عینی‌فر، علیرضا و احمد میرزاکوچک خوشنویس، (1381) «بازآفرینی تصوری شهر از متون تاریخی: نیشابور غازانخانی»، مجله هنرهای زیبا، شماره11، صص88ـ78.

قدامه‌بن جعفر(1370)، الخراج و صنعةالکتابه، ترجمه و تحقیق حسین قره چانلو، تهران، نشر البرز.

قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود (1373)، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه با اضافات جهانگیر میرزاقاجار و تصحیح میرهاشم محدث، تهران، امیرکبیر.

کیانی، محمد یوسف (1354)، «گزارش مقدماتی کاوش­های جرجان»: گزارش­های سومین مجمع سالانه کاوش­ها و پژوهش­های باستان­شناسی در ایران، زیرنظر فیروز باقرزاده، تهران، مرکز باستان­شناسی ایران، 1354.

ـــــــــــــــــ (1365)، نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، اول، تهران، ارشاد اسلامی، 1365.

ـــــــــــــــــ (1383)،«شهرنشینی و شهرسازی در ایران عصر اسلامی درآمدی بر شهر جرجان»: شهرنشینی در اسلام، جلد دوم، ترجمه مهدی افشار، تهران، دفتر پژوهش­های فرهنگی، صص94ـ81.

 گوتشمیت، آلفرد (1356)، تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، علمی.

مجهول المولف (1362)، حدود العالم من المشرق الی المغرب، تصحیح منوچهر ستوده، تهران، طهوری.

 مخلصی، محمد علی(1385)، «آثار باستانی جرجان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران، بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، صص3ـ161.

مرتضایی، محمد(1386)، مطالعه زیرساخت­های طبیعی و فرهنگی در شکل‌گیری شهر گرگان (جرجان) در دوران اسلامی با مطالعه موردی کاوش در محوطه اسلامی شهر جرجان، رساله دکتری باستان­شناسی اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس، منتشر نشده.

مرعشی، میرظهیرالدین(1363)، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به اهتمام برنهارد دارن، تهران، نشر گستره.

مستوفی قزوینی، حمدالله(1362)، نزهةالقلوب، به اهتمام گای لسترنج، تهران، دنیای کتاب.

مقدسی، ابوعبدالله محمد بن احمد(1361)، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مولفان و مترجمان ایران.

ملک شهمیرزادی، صادق(1378)، ایران در پیش از تاریخ: باستان­شناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی، تهران، معاونت پژوهشی میراث فرهنگی کشور.

ملک شهمیرزادی، صادق و جبرئیل نوکنده (1379)، آق تپه، تهران، معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور.

ملویل، چارلز و امبرسز،ن. (1370)، تاریخ زمین لرزه­های ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران، آگاه.

یاقوت حموی، شهاب الدین ابوعبدالله (1380)، معجم البلدان، ترجمه علینقی منزوی، جلد دوم، تهران، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور.

 

مزدک نامه 4 | موضوع : شهرسازی

نوشته قبلی : بررسی ویژگی‌های اقلیمی شهر تاریخی زاهدان کهنه | نوشته بعدی : بررسی شهر گز برخوار در متون اسلامی

مشاهده : 1397 بار | print نسخه چاپی | لینک نوشته |

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان