Menu

نیایشگاه‌های اورارتو

نویسنده: بهمن فیروزمندی

نسخه PDF نوشته:
| نیایشگاه‌های اورارتو |

چکیده

بر اساس سالنامه‌های آشوری برای نخستین بار در حوالي سال 1250 ق.م از اورارتوها سخن بمیان آمده است و با توجه به فشارهایی که از سوی آشوری‌ها، به آنها تحمیل می‌شد. با اتحاد قبیله‌ای جهت مقابله با آشوری‌ها دولت مقتدری را در شرق آسیای صغیر به مرکزیت وان (توشپا) تشکیل دادند، که منابع آشوری تعداد فرمانروایان اورارتورها بین 23ـ60 مطرح می‌کنند. و با مراجعه به کتیبه‌های اورارتویی، تنها 13 نفر از اسامی پادشاهان اورارتو را از آرامو (Aramu 840ـ860 ق م) گرفته تا ساردوری چهارم (Sarduri 580ـ590 ق م) برای ما روشن می‌شود که آنها سرانجام در سال 595 ق م. به بدست مادها و متحدینشان یعنی سکاها نابود شدند. اورارتوها در رشته‌های مختلف هنری بویژه معماری، فلزکاری و غیره آثار فرهنگی بیشماری را از خود بجای گذاشته‌اند که در این نوشتار، تنها، به باوری‌های مذهبی، خدایانی که می‌پرستیدند و معابدی را که در بیشتر شهرها، جهت پرستش این خدایان به ویژه خدای «خلدی» ساخته‌اند پرداخته و با مراجعه به جدیدترین منابع اورارتوشناسی، هر یک از این معابد را مورد بررسی قرار داده و نقس این مکانهای مقدس را در باورهای مذهبی اورارتوها، و تأثیر این نیایشگاههای برج‌گونه را در شکل‌گیری برخی از بناهای سنگی هخامنشیان روشن نموده است.

واژگان کلیدی: اورارتو، خلدی، شیوینی، مهرکاپی، نيايشگاه.

 

مقدمه

در خلال قرن نهم ق م، در فلات مرتفع ارمنستان، از چندین قومی به تدریج رشد یافتـﺔ غیر متعهد، امپراطوری مقتدری به وجود آمد که بر اساس نام سرزمینشان، از آنها به عنوان «اورارتو» یاد شده است. این امپراتوری با تاریخی متغیر، تا اولین دهه قرن 6 ق. م حضور داشت و در اوج قدرتش از خم غربی فرات در مالاتیا واقع در ترکیه تا حدود اردبیل و از لنین اکمان در جمهوری ارمنستان تا حدود رواندوز در عراق بسط می‌یافت (تصویر شماره: 1) (کلایس، 1375: 86).

به نام این قوم برای نخستين بار در کتیبه‌های آشوری در حدود 1250 ق.م برخورد می‌کنم که در آن اشاره به منطقه جغرافیایی دارد که بین دریاچه وان، سوان و ارومیه قرار دارد. (Gabrecht, 1980:306) برای مثال شلمنصر اول در این کتیبه‌ها از سرزمینی با عنوان «اوروآتری» یاد می‌کند  که داریوش اول در کتیبه بیستون از آن به عنوان «اوراشتو» یاد کرده است. (Rigg. 1937:418). توکولتی نینورتای اول و تیگلات‌پیلسر ذکر کرده‌اند که كشور نأئیری بین 23ـ60 پادشاه داشته است. با این وجود می‌توان فهمید که منظور از پادشاه، روسای قبایلی بودند که در این منطقه زندگی می‌کردند؛ چرا که تا این تاریخ هنوز قبایل مذکور با یکدیگر متحد نشده و یک دولت مستقل را تشکیل نداده بودند (Sevin, 1997: 159).

با توجه به غنی بودن منابع طبیعی در بخش شرقی آسیای صغیر، نظر اقوام بین النهرین از دورانهای كهن پیوسته متوجه این منطقه بود که در نتیجه برای دست یافتن به منابع طبیعی و مهار کردن اسبهای اورارتو که در این حوزه پرورش می‌یافت و همچنین گاوها، معادن و فلزات و درختان جنگلی که به حد فراوان در منطقه موجود بود این سرزمین را مورد حمله قرار داده و هر آنچه را که بدست می‌آوردند با خود به بین النهرین می‌بردند. اورارتوها برای جلوگیری از تهاجمات آشوریان بالاخره به فکر چاره افتادند و در شرق وان امروزی دولتی را تشکیل دادند، همانطور که قبلا نیز ذکر گردید، به اورارتو معروف شد (فیروزمندی، 1376: 127).

بیشترین قدرت آنها نیز بین سالهای 730ـ830 ق.م بود؛ ولی جنگهای فراوان با دولت آشور موجب شد اورارتوها کم کم قدرت خود را از دست بدهند تا اینکه سرانجام در سال 595 ق.م به دست مادها و متحدینشان یعنی سکاها نابود شدند (Gabrecht, 1980: 306).

اورارتوها در رشته‌های مختلف هنری، از جمله معماری، فلزگری، سفالگری، مهرسازی و غیره پیشرفت بسیار زیادی نموده که این پیشرفت را می‌توان بر اساس کاوشهای باستان‌شناسی در استقراری‌های اورارتویی و آثار فرهنگی موجود، در موزه‌ها بویژه در موزة تمدنهای آسیای صغیر در شهر آنکارا مشاهده کرد. نتیجه کاوشهای باستان‌شناسی در شهرهای اورارتویی نشانگر یک پدیده مهم، در باورهای مذهبی و ساختن معابد برجی شکل در اکثر استقرارها می‌باشد. این معابد را که اورارتوها برای خدایان خود بویژه خدای ملی یعنی هالدی (خلدی) ساخته‌اند، غیر از معبد موساسیر و معبدی در فضاي باز که در کاوشهای آلتین‌تپه (Özgüç 1966) کشف شده است، بقیه معابد اورارتویی از لحاظ شکل ظاهری کاملاً قابل مقایسه با بناهای تمام سنگی کعبه زرتشت و بنای زندان در دوران هخامنشی بوده و بدون شک هخامنشیان در ساختن این بناها شدیداً تحت تأثیر معابد برجی شکل اورارتو قرار گرفته‌اند.

بر اساس سنگ نوشته مَهَرکاپی (دروازه مهر) واقع در نزدیکی وان (توشپا) نخستین پایتخت اورارتو ما به شمار خدایان اورارتوها، که 79 نفر بوده و در رأس آنها خدای خلدی قرار می‌گیرد پی می‌بریم که جالب توجه اینکه، کتیبه  فوق کاملاً رمز گشایی شده است. تعداد و گونه‌های حیواناتی که برای خدایان، در روزهای خاص، قربانی می‌شده‌اند، برای ما روشن می‌سازد و در این نوشتار تلاش بر این شده است که از پس بررسی باورهای مذهبی اورارتوها، تعداد و اسامی خدایانی را که می‌پرستید و معابدی که برای آنها می‌ساختند و ثروتی که در این مکانهای مقدس بنام خدایان و بویژه خدای خلدی انباشته می‌شد و چگونگی غارت برخی از آنها توسط آشوری‌ها، مورد کنکاش قرار گرفته و در محدوده قلمرو اورارتوها هر یک از این معابد را بصورت جداگانه معرفی نموده و اهمیت و نقش آنها را پیرامون حکومت دین سالاری و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و سیستم فئودالیته روشن سازیم.

نيايشگاههايي که پادشاهان اورارتو برای خدایان خود می‌ساختند متشکل از یک اتاق چهار گوش یا مکان مقدس (صلا) بود که مجسمـﺔ خدا در انتهای آن، روی یک سکو قرار می‌گرفت و یک حیاط که در برخی از معابد مانند معبد آلتین‌تپه، رواق‌هایی در حیاط ايجاد مي‌گرديد (فیروزمندی 1376، 132). در معابد اورارتویی، حیاط عموماً در جلوی معبد قرار می‌گرفت، معابد برج گونه اورارتوها با نقشه چهار گوش خود، با گوشه‌های بیرون زده یادآور پیش گونه‌های، سازه‌های تمام سنگی کعبه زرتشت و بنای زندان از دوران هخامنشی است. از گونه‌های نخست این نوع معبد از کاوشهای پانتوس ـ آنزاور تپه (Patnos-Anzavurtepe) بدست آمده است که در قرن نهم ق.م بدستور پادشاه اورارتو، منوآ (Menua) ساخته شده است (Belli 1982a, 193). غیر از معبد چهار گوش که از کاوشهای قلعه ایرپونی (Irpuni) واقع در منطقه ماوراء قفقاز بدست آمده و معبد دایره شکل موساسیر (تصویر 18) بقیه معابدی که تاکنون از اورارتوها، کشف گردیده‌اند دارای نقشه چهار گوش و گوشه‌های بیرون زده بوده‌اند و از لحاظ عناصر معماری معابد تا ارتفاع 5/1 تا 2 متر از سنگ‌های حجاری شده و روی آن از چیدمان‌های خشتی استفاده کرده‌اند، رویهمرفته ارتفاع معابد 10ـ12 متر تخمین زده شده و احتمال بر این است که پوشش آنها شیروانی شکل بوده است. درونخانه تاریک این معابد پیوسته با نقاشی‌های دیواری رنگارنگ تزیین شده (özgüç 1966) و سطوح بیرونی معابد با سپرهای مفرغی آویزان مزین می‌شد که با شیر و گاو تزیین شده بودند (تصویر 18). در حیاط معابد  که جهت برگزاری مراسم آیینی بخش جلوئی معابد را تشکیل می‌داد دیگ‌های بزرگ مفرغی روی سه پایه‌ها قرار می‌گرفت، قربانگاه (آلتار) ساخته شده از خشت که روی آن هدایا انباشته می‌شد و سنگ چهار گوشی که میانه آن، کاسه گون و سوراخی تعبیه شده، برای جريان خون حیوانات قربانی شده در مراسم بخارج در جلوی معبد احداث می‌شد (تصویر 16).

اورارتوها افزون بر معابد برجی شکل، معابدی در هوای باز نیز از خود بجای گذاشته‌اند که برخی از آنها بصورت نقوش کنده در سینه کوه در شمال شرقی وان (توشپا) که بدستور ساردوری دوم پادشاه اورارتو، ساخته شده (Belli 1982,193) و زیباترین آنها در کاوشهای آلتین‌تپه کشف گردیده است که بسیار جالب توجه می‌باشد (تصویر 16).

معابدی که از سوی پادشاهان اورارتو، برای خدایان ساخته می‌شد و در عین حال مبتنی بر وضع اقصادی آنها شکل گرفته و ثروت این فرمانروایان را مشخص می‌کرد معابدی که صاحب زمین‌های بیکران و گله‌های بیشمار بود، بنام خدایان، باغ‌های انگور کاشته می‌شد و برای حفظ سلامت و برکت کشت و کشاورزی قربانیهای زیادی به خدایان تقدیم می‌شد و مراسم آئینی برگزار می‌گردید. و بر اساس متون اورارتویی، به خط میخی، بنام خدای خلدی که خدای ملی اورارتوهای به شمار می‌رفت، بیشترین باغ‌های انگور به او تعلق داشت. علاوه بر این، اسناد تاریخی بجای مانده از زمان فرمانروایی مشترک ایشپوئینی و پسرش منوآ، آشاره بر این دارند که: وقتی که این پادشاهان می‌خواستند معبد آردینی موساسیر خلدی را، زیارت کنند 1112 رأس حیوان بزرگ و قوی هیکل و 21500 رأس حیوان کم جثه (کوچک) از سوی مردم به این مکان مقدس با شکوه هدیه شده است (Ibid, p14) البته تعدادی از این حیوانات برای پیشبرد اهداف معبد و فرمانروا و تعدادی نیز برای خدایان باید قربانی می‌شدند.

دین پادشاهان اورارتو که در حقیقت ترکیبی از باورهای مذهبی دولت‌های همجوار، یعنی علاوه بر عناصر مذهبی بومی، عناصر نفوذی از اعتقادات هوری، هیتی، بین النهرین و ایران بشمار می‌رفت و چنین دینی اندوخته‌های مردم را، به معابد سرازیر می‌کرد و این اندوخته‌ها، در واقع ثروت  کلان پادشاهان را تشکیل می‌داد که سارگن دوم پادشاه آشور در هشتمین لشکرکشی‌های سال 714ق م، بخاطر انباشته شدن آنهمه ثروت در معبد موساسیر، (تصویر 18) تمامی اشیاء آن را بغارت برد و معبد را به آتش کشید که در این خصوص متن لوح بسیار مهم موزه لوور پاریس پیرامون این غارت اطلاعات بس مهمی را در اختیار ما قرار می‌دهد.

دانسته‌های ما پیرامون دین اورارتوها از دو نوع منبع تأمین می‌شود.

1ـ متونی بخط میخی

2ـ نقوش برجسته و نقاشی ديواري

با وجود این که پیرامون امپراتوری هی‌تیت‌ها هزاران الواح گلین از بایگانی‌های آنها بدست آمده ولی از اورارتوها تا دهه اخیر بیش از 15 عدد الواح گلین بدست نیامده است و بخاطر همین مسئله است که دانسته‌های ما پیرامون باورهای مذهبی آنها، از 300 کتیبه به خط میخی تأمین می‌شود که در روی سنگ‌ها و صخره‌ها بجای مانده است و در این منابع نیز اطلاعات پیرامون دین اورارتوها بسیار ناقص می‌باشد. در متون اورارتویی، عموماً جمله‌ها با خطاب به خدایان آغاز می‌شود و احتمال بر این است که از قرن نهم ق.م. خدای خلدی نقش چشم‌گیری در باورهای مذهبی داشته و بتدریج از اهمیت و اعتبار بیشتری، برخوردار شده و تا این که از آغاز حکومت پادشاهی و ایالت‌های وابسته به آن تماماً مورد حمایت و پرستش آنها واقع شده است.

خدای خلدی گاهی با ریش و زمانی بدون ریش، در گردة شیر بصورت ایستاده به نمایش در می‌آید. همسر این خدا آروبانی، (Arubani) نام داشت. در حقیقت خلدی، خدای جنگ بود و پادشاهان اورارتو، در جنگ‌ها پیروزی خود را مدیون این خدا می‌دانستند. و دولت اورارتو، برای این که در جنگ‌ها با دشمن، پیروزی نصیب آنها شود، برای خدای خلدی دعا می‌کردند، بنام او معابد می‌ساختند و مراکز آیینی بنا می‌کردند، کانال‌های آبیاری حفر نموده باغ و باغچه‌هایی می‌کاشتند. و جهت برداشت محصول بیشتر، بنام خدای خلدی حیواناتی را قربانی می‌کردند. ابزارهای جنگی از قیبل شمشیرها، پیکان‌ها، کمان‌ها، سپرها، تیردان‌ها، کمرهای، مفرغی، کلاه خودها و... که در معابد از سوی مردم تقدیم خدای خلدی شده در آنها نگهداری می‌شد، خدای جنگ بودن این خدا را به اثبات می‌رساند. و با توجه به اين همه ابزار نظامی در داخل معابد گاهی از معابد بنام خانه سلاح نیز یاد می‌شد.

در میان خدایان اورارتو دومین مقام از آن خدای توفان ورعد و برق بود که از او بنام تِئیشبا (Teiseba) یاد شده است. این خدا با خدای تشوپ هورّی ـ هی تیپ یکی بود و در آسیای صغیر بصورت گسترده مورد پرستش قرار می‌گرفت. این خدا در روی گاو بشکل انسان و ایستاده تصویر می‌شد و همسر او الهه هوبا (Huba) می‌باشد که با الهـﺔ هپات (Hepat) هورّیهای برابری می‌کرد (Ibid, 191). نقش برجسته‌ای که از خدای تئیشبا در دژ تئی‌شبائینی (کارمیر ـ بلور) تصویر شده است در دست راست تبر جنگی و در دست چپ او یک عصا دیده می‌شود، لذا  در باورهای مذهبی اورارتوها از این خدا نیز بعنوان خدای جنگ یاد می‌شود از طرفی در روی برخی از الواح مفرغی او را بشکل خدای جنگجو به تصویر کشیده‌اند. در جمع خدایان اورارتو شیوینی (sivini) خدای خورشيد در سومین ردیف از خدایان قرار می‌گیرد و او در حقیقت از لحاظ مقام و منزلت با خدای شاماش (شمش) بین‌النهرین برابری کرده و با خدای خورشید هوری‌ها، یعنی شیمیگی (simigi) از منظر جایگاه یکی بوده و نماد او قرص خورشید می‌باشد. همسر خدای خورشید، شیونی، الهه توشپوآ (Tuspuea) است که در کتیبه معروف دروازه مَهَر كاپي (Meher kapi) که اسامی همه خدایان اورارتوها به ترتیب با خطی میخی، در زمان پادشاهی مشترک ایشپوئینی و پسرش منوآ (810ـ820 ق.م) در سینه کوه نوشته شده در ردیف سوم، آمده است. (تصویر 19) (Belli 2000,392). پیرامون دهنه دیگ‌های مفرغی بزرگ مکشوفه از محوطه معابد که با نگاره زنان بالدار بنمایش در می‌آید (سیرن) احتمال بر خدا بودن آنها است. غیر از سه خدایی که به آنها اشاره شد، نمادهای سایر خدایان اورارتو تا کنون مشخص نشده است. اورارتوها عموماً خدایان خود را در شکل انسان  به تصویر شده و گاهی نیز آنها در شکل ابتدائی خود، یعنی ترکیبی از نگاره حیوان و بخشی از پرندگان بنمایش در می‌آوردند، همانگونه که در اطراف دهانه‌های دیگ‌های مفرغی مشاهده می‌شود. درهمین راستا اگر به کلاههای خدایان اورارتو دقت کنیم، بر خلاف خدایان هی‌تیت‌ها و بین‌النهرین مقام و جایگاه آنها بر اساس تعداد شاخ‌های پیرامون کلاههایشان تظاهر می‌کند، عموماً تک شاخ هستند. بهر حال محوطه مقدس مَهَرْ کاپی که در فضاي آزاد و در سینه کوه و در 7 کیلومتری شمال شرقی توشپا(وان) و 600 متری  دومین پایتخت اورارتوها، یعنی توپراق قلعه، واقع شده اطلاعات دقیقی را پیرامون پانتئون (Pantheon) خدایان اورارتوها، در اختیار ما قرار می‌دهد. این مکان مقدس در دامنه کوه زیم زیم (zim zim) و در ارتفاع 17ـ18 متری بشکل مستطیل، در ابعاد 4χ60/2 متر و شبیه ورودی کاخهای هخامنشی در تخت جمشید، حجاری شده است وبرای راه یافتن  به درب مقدس، پلکانهای درصخره ایجاد گردیده است سطح جانب درب مثل شیشه براق بوده و 47 سطر، خط میخی، اسامی 79 خدای اورارتوها را به نمایش گذاشته است (Belli 1999a, 29,Res.35) ساکنین محل امروزه از این درب، بنامهای، دروازه کور، دروازه کاذب و دروازه گنجینه یاد می‌کنند. از مهمترین ویژه‌گیهای کتیبه مهر کاپی، از یک طرف روشن کردن جمع خدایان، چه مذکر و چه مونث و از سوی دیگر بر اساس جایگاه و مقام ومنزلت آنها چه زمان و چند رأس حیوان از گونه گاو، گاومیش، گوسفند، بز و بره باید قربانی شوند. را آشكار می‌سازد. و این نخستین باری است که در منطقه شرقی آسيای صغیر اسناد فوق پیرامون اقوامی، ساکن در آن، و باورهای مذهبی شان تعداد خدایان مذکر و مونث و جایگاه هر یک آنها در بین اقشار گوناگون بویژه درباریان، اطلاعات و دانسته‌های این چنین در دسترس محققین قرار می‌دهد. از خدایان فوق  مذکر، 16 نفر مونث و تعدادی از آنها به عنوان خدایان کشور، کوه، گذرگاه یا دریاچه‌ها مطرح بوده و تعدادی نیز از قبیل خدای خلدی، در مقام خدای ملّی مورد پرستش قرار می‌گرفتند (Ibid, p 30).

سر آمد لیست خدایان اورارتو با خدای خلدی آغاز می‌شود و هر ماه برای این خدای ملی: 17 گاو، 34 گوسفند و 6 رأس برّه قربانی می‌شد.

بخاطر مهم و جالب توجه بودن این گونه باورهای مذهبی و روشن کردن جایگاه و مقام هر یک از 79 خدای اورارتو، بر اساس تعداد و نوع حیوانات قربانی شده بسیار بجاست که چنین اطلاعاتی در اختیار خوانندگان قرار گیرد.

 

اسامی خدایان

تعداد و گونه حیوانات تقدیمی

1ـ خلدی

2ـ تئیشبا

3ـ شیونيی

4ـ هوتواینی

5ـ تورانی

6ـ اوا

7ـ نالا اینی

8ـ شبوتی

9ـ آرسیملا

10ـ آناپشا

11ـ دیعدو آئینی

12ـ شیعلاری

13ـ به اسلحـﺔ خلدی

14ـ آت بینی

15ـ کوئرا

16ـ الیپری

17ـ تارژاائینی

18ـ آداروتا

19ـ ایرموشئینی

20ـ ایلوآلوشه اورولیلیئو

21ـ آلاپتوشیئینی

22ـ اِرینا

23ـ شینیری

24ـ اونینا

25ـ آیرائینی

26ـ زوزو مارو

27ـ هارا

28ـ آرازا

29ـ زکونی

30ـ اورا

31ـ آرشیبدینی

32ـ آرنی

33ـ برای جوانی خلدی

34ـ برای حضور خلدی

35ـ برای سن و سال خلدی

36ـ برای جنگجو بودن خلدی

37ـ برای جنگجو بودن تئی شبائی

38ـ آرتوآراش

39ـ برای خدا شهر آردینی (موسامیر)

40ـ برای خدای شهر کئومنو

41ـ برای خدای توشپا

42ـ برای خدایان شهر خلدی

43ـ خدایان شهر آرشونی اوئینی

44ـ برای شرف خدای خلدی

45ـ شوبا

46ـ برای دوازهای خلدی

47ـ برای خدای شهر اریداد (ایردیا)

48ـ برای دروازه خدای شیونیی در شهر اوئیشینی

49ـ الیا

50ـ برای شرف خدای خلدی

51ـ برا توانایی و قدرت خلدی

52ـ برای ابهت خدای خلدی

53ـ تالاپورا

54ـ کوئی لیبانی

55ـ برای خدایان کشورها (شاید هم برای خاک)

56ـ برای خدای مرزها (کوهستانها)

57ـ برای خدای دریاچه‌ها (دریاها)

58ـ برای خدایان آتهانانا

59ـ برای خدایان

60ـ ایلانی گامروتی

61ـ برای نیریبلـﺔ خدای خلدی

62ـ برای دروازة او آ در شهر نیشی

63ـ برای کوهها

64ـ آروبائینی

65ـ هوبا

66ـ توشپه آ.

67ـ آئوئی

68ـ‌ای آ

69ـ ساردی

70ـ شینوئی آردی

71ـ ایپهاری

72ـ بارت شی آ

73ـ سیلیی آ

74ـ آرآ

75ـ آدی آ

76ـ اوئی آ

77ـ آئی نا او

78ـ آردی

79ـ ائی نو آاو

17 گاو، 34 گوسفند، 6بره.

6 گاو، 12 گوسفند.

4گاو، 8 گوسفند.

2 گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

2گاو، 4 گوسفند.

2گاو، 4 گوسفند.

2گاو، 4 گوسفند.

2گاو، 4 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

2 گاو، 4 گوسفند

2 گاو، 4 گوسفند

2 گاو، 34 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

1گاو، 2 گوسفند.

2گاو، 14 گوسفند

2گاو، 14 گوسفند.

4 گاو، 18 گوسفند (؟؟ خدایان)

4 گاو، 4 گوسفند.

4 گاو، 2 گوسفند.

4 گاو، 10 گوسفند.

1 گاو، 1 گاومیش، 1 گوسفند.

1 گاو، 1 گاومیش، 1 گوسفند.

1 گاو، 1 گاومیش، 1 گوسفند.

1 گاو، 1 گاومیش

1 گاو، 1 گاومیش

1 گاو، 1 گاومیش

1 گاو، 1 گاومیش

1 گوسفند

1 گوسفند

1 گوسفند

1 گوسفند

1 گوسفند

1 گوسفند

4 گوسفند

2 گوسفند

 

 

در باورهای مذهبی اورارتوها، تئی‌شباء که در مقام خدای هوا مورد پرستش قرار می‌گرفت، یکی از مهمترین خدایان بوده و با توجه به مقام اهمیت و نفوذ او، در اعتقادات فرمانروایان از پادشاهان اورارتو روسای اول (714ـ735 ق.م) و روسای دوم (645ـ685 ق.م) دستور داده‌اند تا به نام این خدا، شهرهایی سازند با توجه به اینکه در پانتئون خدایان اورارتوها سه خدای نخست، یعنی خلدی، خدای ملی، تئیی شباخدای هوا و شیونیی خداي خورشید، تثلیث خدایان را در دین اورارتو تشکیل می‌داند لذا در کتیبه‌های اورارتوها، این سه خدا با هم ذکر شده‌اند (Belli 2000, 391).

از 79 خدا، به ترتیب از 1 الی 63 مذکر و بقیه را خدایان مونت تشکیل می‌دهند بعد از آشنایی با نام‌های خدایان اورارتو و نقش و جایگاه هریک از آنها در باورهای مذهبی اورارتوها، در اینجا به بررسی نيايشگاههايي می‌پردازیم که بر اساس کاوشهای باستان‌شناسی، در قلمرو آنها، تا کنون کشف شده و به خدایان فوق تقدیم گردیده است:

 

خاستگاه اورارتوها

عده‌ای از دانشمندان در ابتدا اورارتوها را بازمانده اقوام هوری می‌دانستند که بار دیگر با یکدیگر متحد شده و در نتیجه، بازسازی حکومت هوریان را به نمایش گذاشتند. این نظریه بوسیله گوئتز به طور کامل تفسیر شده و دلایلی که برای اثبات آن ذکر میکند بر مبنای زیر استوار است:

1: شباهتهای زبان شناختی: 2: اشغال ارمنستان به وسیله هوریان 3: تکنیک سفالگری آنها

برخي دیگر از دانشمندان معتقد به این نظرند که اورارتوها از سرزمینی دیگر به منطقه وان مهاجرت کرده‌اند و در نتیجه، نظریه اول را مردود می‌دانند؛ چرا که تفسیر مدارک موجود خلاف آن را اثبات می‌کند (bendict: 1960).

 

2ـ قبور کاراگوندوز

ولی نظریه دوم را نیز می‌توان پذیرفت، چرا که با توجه به کاوشهای انجام شده در قبرستان کاراگوندوز که توسط سوین صورت گرفته است، و مقایسه اشیاء به دست آمده از این کاوشها و معماری قبور آنها، می‌توان منشأ اورارتوها را قبایلی دانست که در سالنامه‌های آشوری از آن یاد شده است و در منطقه وان زندگی می‌کردند. چرا که این اشیاء و معماری قبور شباهت زیادی به اشیاء و قبور کلاسیک اورارتویی دارد که از همان نقطه به دست آمده‌اند (تصویر شماره: 2) (sevin, 1999: 163).

 

ویژگیهای معماری اورارتو

معماری اورارتویی، بویژه ماهیت معماری استحکامات، ناگزیر بوده است از شرایط آب و هوای سخت، با ریزش برف و باران شدید در زمستان، و نیز از مشکلاتی که بناها بویژه موقع ساختن در روی یک زیربنای کوهستانی با آنها مواجه هستند تبعیت کند كه در معماری اورارتویی این دو مسأله از طریق نوع زیرسازی دیوارها، تأسیسات بناها در پستی و بلندی زمین و هم چنین از طریق پی سازی دیوارهای خشتی حل شده است (کلایس، 1375: 86).

این ویژگیهای معماری در سرتاسر امپراطوری یکسان هستند، به طوری‌که با بررسی استقرارهاي اورارتويي در یک حوزه محدود، می‌توان به شکلها و ماهیت معماری آنها پی برد. به طور مثال مسأله ایجاد تراس بر روی یک صخره یکی از ویژگیهایی است که فونداسیون محکمی را برای ایجاد دیوارها فراهم می‌کند (تصویر شماره: 3). در واقع اورارتوها برای ایجاد تراس مجبور به صاف کردن بخش بزرگی از صخره‌ها را می‌شدند که قرار بود استحکامات خود را بر روی آن ایجاد کنند (Zimmansky, 1995: 106). این عمل در اکثر موارد برای ایجاد دیوارهایی بوده است که قرار بوده از دژ و قلعه اورارتویی در برابر حملات نظامی اقوام بیگانه محافظت کند Burney, 1957: 41)). هیتیتها در این امر یعنی تراش صخره‌ها برای ایجاد تراس و احداث استحکامات پیشقدم بودند و در واقع می‌توان این طور فرض کرد که اورارتوها در این امر از آنها تقلید کرده‌اند، ولی هرگز آنها این کار را به گستردگی اورارتوها انجام ندادند و اورارتوها این فن را در بین ملتهای دیگر گسترش دادند. همچنین تراش صخره‌ها و صاف کردن آنها صرفاً به منظور ایجاد صفه و ساخت دیوارهای دفاعی نبوده است بلکه آنها این کار را برای ساختن پله، قبور صخره‌ای و مکانهای مقدس نیز انجام می‌دادند Ibid, 1995: 106)).

 

تسطیح صخره‌ها در معماری اورارتو

از مسائل مهمی که دربارة تراشیدن صخره‌ها و ایجاد صفه می‌توان مطرح کرد مسئله دفع آب و یا فاضلاب بوده است؛ چرا که در این بخش از آسیای صغیرو همچنین به دلیل خاص استحکامات نظامی که بر روی صخره‌ها ایجاد می‌شدند بارندگی زیاد بوده و در نتیجه مشکلات فراوانی را در این باره ایجاد می‌کرده است. اورارتوها این مسئله را با احداث کانالهایی در سطح صخره حل کردند به طوری‌که در فواصلی به عرض 15ـ20 سانتیمتر و عمق 10ـ15 سانتیمتر کانالهای آبی را در صخره ایجاد کردند که آب حاصل از برف و باران را به بیرون از قلعه هدایت می‌کرده است و همین امر باعث می‌شده که دیواربناهای اورارتویی در برابر شرایط سخت آب و هوایی کوهستان نسبتاً غیرقابل نفوذ باقی بمانند (تصویر شماره: 4) (کلایس، 1375: 87).

 

حفر کانال آب بر روی صخره‌ها

دیوارهای قلعه‌های اورارتویی اغلب در یک خط مستقیم ايجاد شده و این قلعه‌ها به طور کامل با سنگ و یا خشت روی کرسی‌های سنگی، که قبلاً ذکر آن رفت، ساخته می‌شدند. با متروک شدن قلعه‌ها بخشهای فوقانی آنها که بوسیله  خشت ایجاد شده بودند به طور کامل دچار فرسایش شده و از دیوارهای آنها تنها کرسی‌هایی باقی مانده‌اند که به وسیله سنگ ایجاد شده بودند و همین مسئله باعث می‌شد تا در بررسی این قلعه‌ها بتوانند بخشهای مختلف را از یکدیگر تفکیک کنند (پیوتروفسکی، 1383: 279).

یکی از ویژگیهای بسیار بارز قلاع اورارتویی، برجها و یا دیوارهای پشتبند داری هستند که به طور میانگین به فاصله 10 متر از یکدیگر احداث شده‌اند (Zimansky, 1995: 106 & Burney, 1957: 41) .

درباره پوشش‌ بناهای اورارتویی باید گفت که تا آنجا که تاکنون مشخص شده است بناهای اورارتویی فاقد فضاهایی با سقف برجسته بوده‌اند. سقفها، همانطور  که در گور دخمه‌های صخره‌ای اورارتو نیز دیده می‌شود، مسطح هستند با این وصف، اورارتوها با قوس آشنایی داشته‌اند و از آن برای مثال در دروازه‌ها و به شکل هلال در طاقنمای دخمه‌ها و نیز کتیبه‌های صخره‌ای استفاده می‌کردند (کلایس، 1375: 89). و همچنین احتمال بر این است که پوشش برخی از معابد نیز، بر اساس طرح معبد آردینی (موساسیر) شیروانی شکل بوده است.

نيايشگاههاي اورارتو

از مسائل مهمی که در مورد تمدن اورارتو و به خصوص معماری آنها می‌توان مطرح کرد نيايشگاههاي آنها می‌باشد که جایگاه بسیار مهمی را در رابطه با دین و به خصوص جهانبینی آنها دارد. در واقع اکثر دژهای نظامی که توسط آنها در اسیای صغیر، ایران و ارمنستان ایجاد شده‌اند دارای نيايشگاه بوده و به وسیله همان مصالحی ایجاد شده بودند که دیگر قسمتهای آن دژ را با آن احداث مي‌كردند. به طور کلی می‌توان معابد اورارتویی را به 4 دسته تقسیم بندی کرد:

1) نيايشگاههاي برجی شکل

2) نيايشگاههاي ناحیه قفقاز

3) نيايشگاه موساسیر

4) نيايشگاه در فضاي باز

 

1) نيايشگاههاي برجی شکل

این نوع معبد در آلتین تپه (Mellink, 1965: 149)، توپراک قلعه (Mellink, 1969: 210)، کایالی دره (Burney, 1965)، چاووش تپه (Mellink, 1965: 141)، بسطام (Kleiss, 1980)، ازناوور، ورچام (روستایی، 1379: 104)، بستان کایا (Burney and Lowson, 1960: 196) و انزاف Mellink, 1993:110)) به دست آمده است.

دلیل نامگذاری آنها به نيايشگاههاي برجی شکل بدین خاطر است که این نوع از نيايشگاهها دارای نقشه مربع شکل بوده و در گوشه‌ها، به صورت برجسته و پیش آمده بوده‌اند. نقشه آنها بسیار شبیه به همدیگر است. دیوارهای آنها نیز دارای ضخامت بسیار زیادي بوده و درونخانه مرکزی آنها نیز به صورت مربع شکل هستند. (Stronach, 1967: 278).  ابعاد نقشه هریک از این نيايشگاهها نیز متفاوت است و از مربعی با ابعاد  متر در ازناوور تا  متر در چاووش تپه تغییر می‌کند.

از ویژگیهای این نوع از معابد گوشه‌های پشتبنددار است که در هر ضلع این مربع فرورفتگیهایی ایجاد شده و در نتیجه گوشه‌های مربع به صورت بیرون زده نمایان شده‌اند و همانطور که قبلاً نیز گفته شد به دلیل شكل خاص آنها، که از ترکیب این نقشه با ارتفاع زیاد حاصل می‌شود، به معابد برجی شکل معروف گردیده‌اند.

نحوه ساخت این نوع معابد درکل شبیه به ساخت دیوارها و دیگر استحکامات اورارتویی است، یعنی زیرساختی سنگی و روساختی خشتی. در بعضی از نقاط این روساخت خشتی تا ارتفاع حدود 3 متر باقی مانده است (روستایی، 1379: 104).

از نکات مهمی که درباره این نوع از معابد باید بدان توجه  کرد ارتفاع دیواره هر کدام از این معابد بوده است به طوری‌که به دلیل ضخامت بسیار زیاد دیوارها که در حدود چند متر بوده است اکثر باستانشناسان مانند تحسین اوزقوچ معتقد هستند که این معابد دارای ارتفاع بسیار زیادی بوده‌اند (Stronach, 1967: 281).

نکته قابل توجه دیگر نیز این است که معماری سنگی معابد همیشه بهترین کیفیت را درمعماری سنگی قسمتهای مختلف دارا بوده است و این امر احتمالاً به دلیل تقدس و اهمیتی بوده است که معابد و به طور کلی دین و مذهب در جهانبینی اورارتو از آن برخوردار بوده است (Mellink, 1963: 183). به طور مثال در ساخت معبد کایالی دره که توسط چارلز برنی مورد کاووش قرار گرفته است، از نوعی خاک قرمز رنگ در ساخت آن استفاده شده است که از جای به‌خصوصی آن را به محل ساخت منتقل کرده‌اند و فقط هم در ساخت معبد از آن استفاده شده است و در نقاط دیگر محوطه و در ساخت استحکامات از خاکهایی به عنوان ملات و برای ساخت خشت استفاده شده است که به وفور درمحل یافت می‌شده است (Burney, 1965: 70).

از ویژگیهای دیگر معابد اورارتویی سادگی ساخت آنها و نقشه بسیار ساده آنها می‌باشد به طوری‌که این معابد فقط دارای یک درونخانه بوده که راه دسترسی به آن فقط از طریق یک ورودی که بوسیله چند پله می‌توان به آن دسترسی پیدا کرد، میسر می‌شده است (Mellink, 1963: 183).

 

پوشش معابد اورارتویی

از نکات دیگری که درباره این نيايشگاهها باید بدان توجه کرد، پوشش آنها مي‌باشد چرا که، بدلیل یافت نشدن یک نوع کامل از این نوع معابد، هیچگونه اجماع جمعی درباره آن وجود ندارد. تحسین اوزقوچ که خود سالها در آلتین‌ تپه حفاری کرده است و بر اساس شواهد به دست آورده پلان آن را نیز منتشر کرده است، معتقد است که این نوع از معابد دارای سقفی مسطح بوده‌اند ودر بخش بالایی آنها پنجره‌ای وجود داشته است که نور درون معبد را تأمین می‌کرده است (تصویر شماره: 5) (Stronach, 1967: 281). و (Özgüç, 1966)

از طرفی چارلز برنی، برخلاف، نظر نخستین اوزقوچ معتقد است که تقریباً همـﺔ معابد اورارتویی دارای سقفی شیروانی شکل بوده‌اند و آنها را نیز با قبر کوروش در پاسارگارد مقایسه کرده و معتقد است که در ساختن قبر کوروش در پاسارگارد و زندان سلیمان و همچنین کعبـﺔ زرتشت در نقش رستم از این نوع معابد تأثیر گرفته شده است (Butney, 1965, 74). کلایس نیز با مقایسـﺔ نقشه این گونه از معابد با بناهای برجی شکل هخامنشی (زندان سلیمان و کعبه زرتشت) معتقد است که آنها دارای سقفی خیمه‌ای شکل بوده و از این لحاظ با چارلز برنی هم عقیده است (کلایس، 1375: 101).

از نکات دیگر دربارة معبد اورارتویی محل قرار‌گیری آنها در محوطه می‌باشد، به طوری‌که تقریباً هیچ کدام از آنها، به جز دو معبد چاووش تپه و پاتنوس که در نقطه بلند دژ ایجاد شده‌اند، بر روی نقطه بلند ایجاد نشده است و محل قرار‌گیری نیز تقریباً هم سطح با دیگر سازه‌های دژ می‌باشد (Kleiss, 1980: 303).

قدیمترین معبد اورارتویی، بر اساس یافته‌های باستان‌شناسی تا به امروز، معبد ازناوور می‌باشد که بر اساس دو کتیبه مشابهی که بر روی بلوکهای سنگی این معبد حکاکی شده است، زمان ساخت این معبد مربوط به زمان فرمانروايي منوآ (786ـ810ق.م) بوده است.

بیشتر این نيايشگاههاي برجی شکل اورارتویی بر اساس کتیبه‌های یافت شده وقف خدای هالدی یا خالدی شده و فقط در دو مورد مشاهده می‌کنیم که این معابد وقف خدای دیگری غیراز خدای هالدی شده‌اند (روستایی، 1379: 105). به طور مثال می‌توان از معبد پایینی دژ چاووش تپه یاد کرد که بر اساس کتیبه یافته شده از آن، وقف خدای ایرموسینی شده است (Mellink, 1965: 141).

 

1ـ معبد کایالی دره: محوطه کایالی دره که بر دره علیای رود فرات مسلط است، برای نخستين بار توسط چارلز برنی کشف و برای یک فصل 7 هفته‌ای مورد کاوش قرار گرفت. این محوطه شامل بخشهای بالا قلعه، معبد برجی شکل، پایین قلعه، که بعضاً آن را محله مسکونی نیز منظور کرده اند، و صخره تراشیهای متعدد می‌باشد. از این محوطه بر خلاف ابعاد کوچک آن آثار و اشیاء بسيار مهمی به دست آمده است.

معبد کایالی دره در سال 1965، حفاری شده و درست در بالاترین نقطه محوطه قرار گرفته است. هم جایگاه وهم وجود سنگ کاریها و مصالح ساختمانی خوب اثبات می‌کند که این ساختمان از اهمیت زیادی در بین ساکنین محوطه برخوردار بوده است.

نقشه این معبد به صورت مربع شکل بوده است که نمای آن دارای طولی به اندازه 12 متر مي‌باشد. دیوارهای این معبد دارای ضخامت زیادی بوده‌اند به طوری که فضای داخلی درونخانه یا صلا دارای ابعاد 5 مترمربع است. 3 تا از دیوارها دارای چنین ابعادی بوده‌اند در حالی‌که دیواره پشتی که در گوشه جنوب غربی محوطه قرار دارد دارای طولی بیشتر و در حدود 20/5 متر بوده و میانگین ضخامت دیوارهای جنوبی ـ شرقی و شمالی ـ غربی بین 20/3 متر می‌باشد و دیوار پشتی که درست در کنارصخره قرار دارد دارای 30/3 متر ضخامت است (تصویر شماره 6).

پشتبندهای اجرا شده در هر کدام از گوشه‌ها در نمای دیوار جنوبی ـ شرقی 40 سانتیمتر و در نمای دیوار شمالی ـ غربی 50 سانتیمتر و درگاه ورودی نیز که تنها راه ورود به درونخانه معبد است دارای 2 متر ارتفاع می‌باشد. کف درونخانه نیز به وسیله سنگهای کوچکی که در کنار یکدیگر جفت شده بودند فرش شده است.

در جلوی معبد نیز یک جلوخان سنگفرش شده وجود دارد که نقشه این سازه به صورت مستطیل و دارای 2 متر طول و 35/1 متر عرض است. ضخامت دیوارهای معبد نیز به قدر کافی زیاد است که نشان می‌دهد که این معبد به صورت یک برج بوده و در گروه معابد برجی شکل قرار می‌گیرد. هیچگونه بقایایی از دیواره‌ها و یا سازه‌های خشتی در جای خود یافت نشده ولی حجم  زیاد آنان که در جلوخان و جاهان دیگروجود دارد نشان دهنده حجم زیاد کار خشتی می‌باشد که در این معبد صورت گرفته است. بقایای خشتی نیز بسیار سخت و به رنگ قرمز بوده که به طور کامل از خشتهای دیگر نقاط کاخ، متفاوت می‌باشد که فقط در این معبد از این گونه خشت‌ها استفاده شده است. بقایای یک دیوار دارای نقاشی به رنگ آبی بوده نیز در زیر یک لایه ضخیم خشتهای فرو ریخته وجود داشت که این مسئله قابل قیاس با معبد آرین برد و معبد اریموسینی چاووش تپه است (Burney, 1965: 68-75)، نقشه این معبد نیز شباهتهای زیادی با آلتین تپه و پاتنوس دارد اما هیچ نوع کتیبه دیواری در آن یافت نشده است (Mellink, 1966: 151 & 152).

 

2ـ معابد چاووش تپه

معبد دژ پایین چاووش تپه: دژ چاوش تپه در 24 کیلومتری جنوب شرق وان واقع شده و توسط ساردوری دوم (735ـ764ق.م) ساخته شده است. در زبان اورارتویی نام قلعه ساردوری هینیلی به معنای شهر ساخئه شدة ساردوری مي‌باشد (Belli 2000. 210).

معبدی که در دژ پایینی چاووش تپه کشف شده است از نوع معابد برجی شکل اورارتویی با نقشه مربع شکل بوده و از نظر ابعاد نیز کوچکترین آنهاست (روستایی، 1379: 115). دیوارهای این معبد نیز، همانند دیگر معابد اورارتویی، دارای ضخامت زیادی بوده و درحدود  متر می‌باشد. این معبد برخلاف بیشتر معابد اورارتویی که به خدای خالدی یا هالدی تعلق دارند، بر اساس کتیبه‌ای که در آن یافت شده است، به خداي ایرموشینی یا  ایرموسینی تعلق دارد (mellink, 1965: 141). دلیل تمایز چاوش تپه از دیگر قلاع اورارتویی این است که این محل مهمترین مرکز آیینی شاهنشاهی بوده و معابد مشابه دیگری که در آنها دو خدای متفاوت مورد پرستش واقع شوند در هیچ قلعـﺔ اورارتویی هنوز کشف نشده است (Ibid, p 215).

در جلوی ورودی این معبد محوطه‌ای مربع شکل به ابعاد  متر دیده می‌شود که در راستای شرقی خود دارای نیمکتی خشتی می‌باشد. در فاصله کمی از این نیمکت صفه‌ای به ابعاد  سانتیمتر قرار دارد که به احتمال زیاد می‌توانست میز هدایا باشد (Mellink, 1969: 212)، ابعاد درونخانه این معبد نیز  متر می‌باشد که در بخشهایی از آن آثاری از نقاشی دیواری دیده می‌شود که شامل نقوش گیاهی و هندسی است (Mellink, 1966: 151).

از یافته‌های دیگر این معبد سرنیزه‌ای به طول 64 سانتیمتر می‌باشد که با مراجعه به طرحی که از معبد موساسیر در دست است می‌توان دریافت که این سرنیزه درست شبیه همان سرنیزه‌هایی است که بر فراز معبد هالدی دیده می‌شود (روستایی، 1379: 122 Mellink, 1969: 212 &).

علاوه بر معبد یاد شده معبدی در دژ بالایی نیز ساخته شده و دالان ستونداری پیرامون معبد را فرا گرفته و بر اساس کتیبـﺔ بدست آمده این معبدِ مربع شکل به خدای خلدی تقدیم گردیده است و جالب توجه این که غیر از معبد و حیاطش، هیچ سازة دیگری درکاوشهای دژ علیا بدست نیامده است لذا می‌توان گمان کرد که این جایگاه بطور کامل به خدای خلدی تقدیم شده و ساختار مقدس با شکلی برج مانند بوده است پی معابد مربع گونـﺔ چاووش تپه همانند سایر معابد اورارتویی از سنگهای تراشید شدة چهارگوش ساخته شده و ورودی هر دو معبد بسوی شرق می‌باشد. در مورد معبد پایینی کتیبه‌ای به خط میخی از زمان ساردوری دوم باقی‌مانده که ترجمه آن چنین است:

اینجا قبلاً هیچ چیزی ساخته نشده بود، زمانی که من بر تخت نشستم خواستم معبدی برای خدای خلدی ساخته شود و خواستم که یک مکان مقدس برای خدای ایرموشینی ساخته شود. به ارادة من کانالی از گوگونا ـ کرک، برای حاصلخیز کردن خاک حفر شد. من مزارع، باغها، باغهای میوه و تاکستانهایی را ایجاد کردم. من یک شهر جدید بنا نهادم. (Belli 2000,716,717).

ابعاد معبد  متر و ضخامت دیوارها 5/3 متر می‌باشد.

 

3ـ معبد توپراک قلعه: دومین پایتخت پادشاهی اورارتوها، توپراک قلعه، درشمال شرقی وان (توشپا) در گسترة کم ارتفاعِ صخره‌های کوه زیم زیم (Zim zim) واقع شده و فاصله آن تا نخستین پایتخت اورارتوها یعنی توشپا حدود 7 کیلومتر است. دژ توپراک قلعه از طرف روسای دوم (645ـ685 ق.م) پادشاه اورارتور ساخته شده و بهمین خاطر نامِ روسا هینیلی (Rusahinili) به آن داده شده (Salvini 1994, Cilingiroglu 1997).

معبد بدست آمده از کاوشهای توپراک قلعه، از گونـﺔ معابد برجی شکل استاندارد اورارتویی بوده و بوسیله باستان‌شناس ترک آفیف اَرزن کشف و مورد بررسی قرار گرفته است. (Erzen 1962). این معبد نیز مانند اکثر معابد اورارتویی به خدای خلدی تعلق داشته و پروفسور اَرزن، در ادامه کاوشهای یک کانال که در آن تزیینات لوزی شکل سفید و سیاه سنگی نیز پیدا شده است، به این معبد باشکوه دسترسی پیدا کرد.

ابعاد بیرونی معبد  متر می‌باشد و ضخامت دیوارهای آن نیز، مانند دیگر معابد اورارتویی که دارای ضخامت زیادی بودند، 4 متر است. برای ساختن دیوارها از بلوکهای سنگی سیاه رنگ بازالت با تراش عالی بنا گردیده استفاده شده‌اند که به اندازه 3 ردیف باقی مانده‌اند (روستایی، 1379: 176). در 4 گوشه کف معبد نیز گودالهای مربع شکلی به ابعاد  سانتیمتر کنده بودند وسنگی آشکار شده که دو تا از آنها دارای دو لوح مفرغی بودند و تخته سنگها به عنوان درپوش بر روی آنها قرار داشتند (تصاویر شماره: 7 و 8). در اینجا نیز همانند آلتین‌تپه کاخ ـ معبد در کنار یکدیگر ساخته شده و سطوح جانبی هر دو بنا با نقوش گیاهی و هندسی تزیین شده و کف آنها با حلقه سنگ‌های رنگین، موزائیک کاری شده بود. دژ توپراک قلعه همانند سایر دژهای اورارتو، در اواخر قرن هفتم ق.م با یورش ملخ گونـﺔ سکاها، تماماً تخریب شده و همـﺔ لوازم زندگی ساکنین زیر آوار مدفن گشته که از آن میان می‌توان به بیش از یک هزار سلاح آهنی اشاره کرد. دژ توپراک قلعه بعد از این تخریب دیگر مورد استقرار قرار نگرفته و بر اثر گذر، زمان تبدیل به تلی از خاک شده و بخاطر این است که توپراک قلعه نام گرفته است (Belli 2000, 227).

4ـ بسطام: این معبد، که توسط کلایس مورد بررسی قرار گرفته، اختصاص به خدای هالدی دارد. این معبد به دلیل اینکه دارای روساختی خشتی بوده است، مانند بسیاری از معابد اورارتویی دیگر، کاملاً تخریب شده است ولی فونداسیونهای سنگی آن ابعاد  را مشخص می‌سازند. این معبد نیز دارای برجستگیهایی درچهار گوشه خود بوده است که شکل یک برج را بدان القا می‌کرده است. دیوارهای آن نیز مانند بسیاری از معابد اورارتویی دیگر دارای ضخامت زیادی مي‌باشد (تصویر شماره: 9)
(Kleiss, 1980: 302 & 303).

5ـ معبد آلتین تپه: این معبد از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت اول حیاط معبد است که مراسم مذهبی در آن برگزار می‌شد و هم چنین مجسمه خدای هالدی و قربانگاهها، گالریها و صلا در آن قرار داشت. قسمت دوم از اتاقهای نشمین یک سالن و یک بخش خدماتی تشکیل می‌یافت و به این ترتیب معبد مهمترین قسمت کاخ را تشکیل می‌داد و به همین دلیل از این بنای باشکوه کاخ ـ معبد نیز یاد شده است.

پلان مربع آن نیز دارای ابعاد  متر بوده است که دیوارها نیز دارای ضخامت بسیار زیادی بوده‌اند. هرکدام از دیوارهای بیرونی معبد نیز دارای یک فرورفتگی به عمق 50 سانتیمتر هستند که باعث شده در هر کدام از گوشه‌ها یک پشتیبان به جا گذاشته شود (تصویر شماره: 10).

راه دسترسی به درونخانه معبد نیز بوسیله ورودی به عرض 5/1 متر حاصل می‌شد که در بخش جنوبی آن قرار داشت و درکاوشهای این قسمت  نیز دو پاشنـﺔ سنگی به دست آمده (Mellink, 1962: 79).

ابعاد حیاطی که این معبد در درون آن قرار داشت  متر و ضخامت هریک از دیوارهای آن نیز 35/4 متر می‌باشد. بر روی هیچ یک از دیوارهای کتیبه‌ای به دست نیامده است. بخش بالایی دیوارهای این معبد نیز مانند بسیاری از معابد دیگر به وسیله خشت ساخته شده و بوسیله رنگهای آبی و قرمز سطح آنها را نقاشی کرده‌اند. ولی به دلیل صدمات زیادی که به آنها وارد شده است نمی‌توان آنها را بازسازی کرد. هم چنین در این معبد سر نیزه‌هایی به دست آمده‌ که یادآور سرنیزه‌هایی هستند که در تزیین معبد موساسیر به کار ‌رفته‌اند؛ به واسطه این مدارک می‌توان این احتمال را داد که هدایای این معبد به خدای هالدی تعلق داشته‌اند (تصاویر شماره: 11 و 12) (Mellink, 1971: 171).

6ـ معبد آنزاف: دژ آنزاف در11 کیلومتری شملا شرقی توشیا (دژوان) پایتخت پادشاهی اورارتو و در نزدیکی شاهراه و راه آهن وان ـ ایران قرار دارد. درکاوشی که پروفسور اکتای بلی در سال 1991 در بخش کاخ آنزاف انجام داد موفق به کشف بقایایی از یک معبد گردید که به طرز بسیار بدی تخریب شده بود. اندازه‌های پلان این معبد، بر اساس آثار بر جای مانده،  متر بود که بر اساس تکه هایی از یک کتیبه به دست آمده از کاوش، این معبد به دست منوآ پسر ایشپوئینی ساخته شده است (Mellink, 1993: 110). ترجمـﺔ کتیبه: «به یاری خدای هالدی، منوآپسر ایشپوئینی این معبد و قلعه را بدون عیب و نقص برای ارباب هالد (خلدی) ساخت.» بر اساس کتیبـﺔ فوق اکتای بلی کاوشگر آنزاف عقیده بر این دارد که معبد دژ علیای آنزاف کهن ترین معبد اورارتویی است (Belli 2000, 207).

 

تشابه معابد برجی شکل با بناهای هخامنشی

از نکات دیگری که درباره معابد برجی شکل اورارتوها قابل ذکر است تشابه این معابد با بناهای هخامنشی در نقش رستم و پاسارگاد است. تشابهاتی که در این باره می‌توان ذکر کرد یکی نقشه مربع شکل آنان است و دیگری ارتفاع بلندي است که این بناها دارند (تصاویر شماره: 13 و 14).

تشابهای دیگری که دراین رابطه می‌توان ذکر کرد یکی وجود پشتبندهایی در گوشه‌هاست با این تفاوت که این پشتبندها در بناهای هخامنشی از عمق کمتری برخوردار است. دیگری وجود قرنیزهای دندانه دندانه‌ای لب بام، پنجره‌های 3 قسمتی فرو رفته و پوشش شیب‌دار سقف این بناها است که یادآور سقف معابد موساسیر و بازسازی کلایس از آن معبد می‌شود، اشاره کرد (تصویر شماره: 15).

با توجه به اینکه قبل از هخامنشیان بناهایی ازگونـﺔ کعبه زرتشت در نقش رستم و قبر کمبوجیه (؟) در پاسارگاد، ناشناخته بوده و هنوز هم کارکرد این بناهای تمام سنگی روشن نشده است؛ لذا عمومیت یافتن این نوع سازه‌ها بعنوان معبد، در خلال تمدن اورارتوها که قدمت آنها رویهمرفته به 850  سال ق م. می‌رسد. بنابراین هخامنشیان در ساختن این بناها، بطور یقین، از معابد اورارتوها تأثیر پذیرفته و این یادمانهای سنگی یا مکانهای مقدس را در ارتباط با باورهای مذهبی خود برپا ساخته‌اند. از لحاظ عناصر معماری در معابد اورارتوئی، پی بناها از سنگ‌های تراشیده و دیوارها از چیدمان خشتی تشکیل یافته ولی در گونه‌های هخامنشی از عنصر سنگ بدون هر گونه ملات استفاده کرده‌اند. افزون بر این معابد اورارتویی، جهت راه یافتن بداخل تنها دارای دو پله، در صورتی که نمونه‌های هخامنشی برای وارد شدن بداخل بناها، باید چندین پلـﺔ سنگی را پشت سر بگذارند. با وجود اینکه بر اثر تخریب شدن همـﺔ معابد اورارتویی، ارتفاع آنها مشخص نشده ولی با توجه به ضخامت پی سنگی این معابد بلندی آنها را حتی بیشتر از ارتفاع کعبه زرتشت تخمین زده‌اند.

 

معابد ارمنستان

1ـ معبد آرین برد: این معبد که محققان روسی آنرا معبد هالدی نامیده‌اند، در غرب دژ آرین برد واقع شده است و دیوارهای غربی آن قسمتی از دیوارهای استحکامات را تشکیل می‌دهد. اتاق باریک طویلی در شمال درونخانه قرار دارد که از طریق دری با آن مرتبط می‌شود. ابعاد این اتاق، که آن را اتاق انتظار نامیده‌اند،  متر است و در آن بقایای نقاشیهای دیواری به دست آمده است (روستایی، 1379: 180). این نقوش نیز شامل نقوش خطوط تزیینی و گیاهانی است که خدایان در اطراف آنها ونماد یک خدا، احتمالاً خدای هالدی، که روی پا ایستاده در آن دیده می‌شود (پیوتروفسکی، 1383: 41).

در دیوار شرقی درونخانه معبد در دیگری به اتاق مربع شکل که تقریباً توسط جرزی مربع شکل در وسط پر شده راه دارد. مصالح این جرز در زیر سنگهای حجاری شده و در بالا خشت است. راهرو باریکی دور تادور جرز می‌چرخد و از طریق دری در جانب شمالی اتاق جرزدار به ایوانی ستوندار منتهی می‌شود. آثاری از نقاشی دیواری به رنگهای صورتی و سرخ بر روی دیوارهای اتاق جرزدار مشاهده می‌شود. (روستایی، 1379: 181).

2ـ معبد سوسی: معبد غیرمتعارف دیگری که در دژ آرین برد کشف شد معبدی است که طبق کتیبه‌اش به نام سوسی موسوم است (Kiesling, 2000: 6). باتوجه به اینکه این معبد یکی از اولین معابد اورارتویی است که حفاری شد و نام سوسی را در کتیبه‌اش داشت برای مدتها پژوهشگران هر معبد نوع استاندارد اورارتویی که کشف می‌شد را سوسی می‌نامیدند. ولی اکنون این نام کمتر برای معابد اورارتویی استفاده می‌شود. این معبد برخلاف تمام معابد برجی شکل اورارتویی دارای پلانی مستطیل شکل است که ابعاد بیرونی آن  متر و ابعاد داخلی آن  متر می‌باشد. دیوارهای معبد نیز از زیرساختی سنگی برخوردارند که متشکل از بلوکهایی خوش تراش سنگی است و روساخت آن نیز، مانند معابد دیگر، خشتی می‌باشد. دردو طرف معبد کتیبه‌هایی از آرگیشتی اول باقی مانده است که حکایت از وقف این معبد به خدا ایوبشا می‌کند. داخل معبد با رنگ نقاشی شده. این معبد تنها معبد اورارتویی است که فاقد پشتبندهای گوشه‌ای می‌باشد. اینکه چرا این معبد برخلاف بقیه معابد برجی شکل اورارتویی دارای پلان مستطیل شکل است برخی از پژوهشگران معتقدند که در ابتدا آن نیز دارای پلان مربع شکل بوده ولی بعدها در دوران هخامنشی بازسازیهای روی آن انجام شد که در نتیجه به شکل نقشه فعلی درآمده است.

ورودی معبد در دیوارشرقی درونخانه است که منتهی به یک حیاط است. دورتادور این حیاط را رواقی با ستونهای چوبی بر روی پایه‌های سنگی دربر می‌گرفته است. مشابه چنین رواقهایی را در محوطه جلوی معبد دژ بالایی چاووش تپه نیز مي‌توان مشاهده كرد (روستایی، 1379: 183 و 184). علاوه بر چاووش تپه، در معبد آلتین تپه نیز،  این گونه رواق‌ها قابل رويت است (تصویر 11).

3ـ معبد آرماویر: کتیبه‌های ساردوری دوم اشاره به 7 تا 10 معبد مختلف در آرماویر دارند. معبدهای مورد اشاره نیز هنوز کشف نشده اند، ولی باستان شناسان روس با توجه به آثار، حدس می‌زنند که 3 تا از آنها را در دژ غربی یافته‌اند. دو تا از این بناها هیچ نشانه‌ای دال برمعبد بودن را نشان نمی‌دهند و محققان روس بر اساس اشیائی مثل ظروف، پیه سوز و میخ‌های تزیینی دیوار، کارکردی مذهبی برای این بنا قائل شده‌اند. سومین معبد اگر چه کاملاً حفاری نشده، 4 اتاق دارد: 2 باب از این اتاقها مستطیل شکل بوده و 2 باب از آنها مربع، این معبد بنایی مستطیل شکل است که زیر ساخت بیرونی با سنگ و روساخت آن نیز خشتی بوده است.

چهارچوب درگاه معبد از دو بلوک عمودی بازالت و یک بلوک به عنوان نعل درگاه ازآن استفاده می‌شده است. با گذر از این درگاه و فرود از چند پله به اولین اتاق و یک درسنگی یکپارچه از سنگ بازالت به ابعاد  متر و ضخامت 20 سانتیمتر می‌رسیم. ویژگی غیر متعارفی که این بنا نشان می‌دهد سیمای تک سنگی آن، دری به وزن 4 تا 5 تن، دیوارهایی به ضخامت 5/2 متر و تقسیم فضای معبد به 4 اتاق است که درمعبد بودن آن تردید وجود ندارد (همان: 186).

4ـ معبد اَزناوور: قدیمی‌ترین معبد برجی شکل اورارتویی بر اساس کتیبه‌هایش در رأس تپه ازناوور به دست آمده و به دست منوآ ساخته شده است. نقشه این معبد مربع کامل را نشان نمی‌دهد به طوری که نمای ورودی آن 63/13 متر و جانب غربی آن 9/14 متر می‌باشد ورودی در، جانب جنوب شرق است و زیر ساخت سنگی آن متشکل از سه ردیف بلوک سنگی خوش تراش است. این بلوکها به اندازه  سانتیمتر می‌باشند بدون ملاط در کنار یکدیگر جفت شده‌اند. ضخامت زیرساخت سنگی آن 4 متر است. دو کتیبه بر روی بلوکهای بیرونی و 6 کتیبه بر روی بلوکهای درونی معبد نوشته شده است. در میان آوارهای فروریخته بقایایی از نقاشیهای دیواری به رنگهای سرخ و آبی کشف شده است. این معبد فاقد اتاقهای جنبی و یا حیاط رواقدار در جلو یا پیرامونش می‌باشد (همان: 194).

 

معبد در فضای باز

این نوع معابد در دو محوطـﺔ اورارتوئي ـ آلنين تپه و كايالي درة در شرق آسياي صغير مورد كاوش قرار گرفته‌اند.

معبد آلتین تپه: درشمال شرقی آرامگاههای آلتین تپه و درست چسبیده به گورخانه شماره یک، معبدی در فضای باز و یا مکان مقدسی در رابطه با مراسم تدفین کشف گردیده است. برای ساختن این معبد ابتدا یک صفّه را آماده کرده و سپس چهار طرف آن را تا ارتفاع 5/1 متری با دیوارهای سنگی و روی آنها را با دیوارهای خشتی بالا آورده‌اند. ابعاد معبد از داخل  متر بوده و روی آن باز می‌باشد (تصاویر شماره: 16 و 17).

در فاصله یک متری دیوار آرامگاه چهار عدد پایه سنگی چهارگوش حجاری شده، کار گذارده شده که هریک  سانتیمتر می‌باشد. در وسط این پایه‌ها، گودی چهارگوشی به عمق 20 سانتیمتر و به ابعاد  سانتیمتر برای جاسازی چهار استل ایجاد گردیده است. استلها همه یک اندازه بوده و به ارتفاع 30/2 متر به پهنای 50 سانتیمتر و به ضخامت 32 سانتیمترو با سر هلالی شکل ساخته شده‌اند. هر چهار طرف استلها با دقت هر چه بیشتر تراش خورده گویی همه آنها از یک قالب درآمده‌اند. درست در مقابل استل دومی یک سنگ قربانی چهارگوش مربع شکل قرارداده شده که وسط آن به اندازه 14 سانتیمتر به شکل کاسه کنده کاری شده است. در داخل این مذبح سوراخی که مایع بتواند از آن خارج شود وجود دارد (فیروزمندی، 1376: 143 و 144). مشابه این قربانگاهها در تمامی معابد اورارتویی شناسایی شده است. در سطوح جانبی سنگ‌های عمودی کارگذار شده در این معبد هیچ نوشته‌ای وجود ندارد. باوجود اینکه در روی مهرهای اورارتویی، معابد برجی شکل، مشاهده نشده ولی در روی برخی از مهرها و اثر آنها، حضور معبدی از گونـﺔ، معبدی در فضاي باز به تصویر کشیده و تنها با این ناهمگونی که بجای چهارستون، سه ستون جلب توجه می‌کند (پیوترو وسکی، 1381: ص 63). با توجه به مهم بودن این گونه معبد، در باورهای مذهبی اورارتویی، ساردوری دوم (735ـ764ق م) پسر ارگیشتی (764ـ786ق م) دستور می‌دهد تا در شمال شرقی وان (توشپا) بر سینه کوه چنین معبدی را بصورت نقش برجسته، که محل مناسبی برای برگزاری مراسم مذهبی بود بنمایش بگذارند (Belli, 2000, 193). و حتی امروزه نیز ساکنین محل این یادمان سنگی را مقدس و با دیدة احترام می‌نگرند. و جالب توجه اینکه آرگیشتی دوم (685ـ714ق م) پس از به قدرت رسیدن دستور ساخته شدن چنین معبدی را در آلتین تپه‌ها صادر می‌کند و بعد از سپری شدن حدود 2700 سال پروفسور اوزقوج باستان شناس ترک آن را کشف می‌نماید. (Özgüç 1966).

معبد کایالی دره: در حفاریهایی که چارلز برنی در کایالی دره انجام داد، آثاری به دست آورد که به طرز بسیار بدی تخریب شده بودند. ولی برنی بر اساس شواهدی  که موجود بود آن را معبدی در فضای باز نامید و بهترین شواهد در این باره را در آلتین دانسته و آن را با آن مقایسه کرده است (Burney, 1966: 74 & 75).

معبد موساسیر: شهر موساسیر یکی از مهمترین شهرهای اورارتور بوده است که درسال 716 ق.م توسط سارگون دوم به طور کامل تخریب گردید (Olmstead, 1915: 358).

به احتمال زیاد شهر موساسیر  باید شهرمدرن موجسیر در ناحیه پهناور عراق امروزی باشد. تنها مدرکی که از این معبد باقی مانده است طرحی است که از روی نقش برجسته کاخ سارگون دوم در خورس آباد کشیده شده است. خود این نقش برجسته هم هنگام حمل به فرانسه به خاطر غرق شدن کشتی حامل آن در رودخانه دجله، از دست رفت. این بنا روی یک سکوی بلند قرار گرفته که سقف آن نیز به صورت شیروانی شکل است و در بالای آن نوعی تزیین به شکل یک سرنیزه دیده می‌شود (روستایی، 1379: 112). همچنین اسمیت سقف این معبد و معبد موساسیر را به عنوان سقف یک مگارون تلقی کرده است (Smith, 1942: 100). قسمت مثلثی شکل بالای سر در با شبکه‌ای از هاشورهای متقاطع پوشیده شده است. به نظر می‌رسد که معبد دارای ایوانی بوده که بر روی 6 ستون تنومندتر قرار داشته است. این ستونها، پایه ستون و سر ستون ندارند ولی در فواصل با نوارهای افقی 3 تایی تزیین شده‌اند. دو پاتیل بزرگ بر روی 4 پایه داخلی دیده می‌شود (تصاویر شماره: 18 و 19).

 

نتیجه‌گیری

در بین تمدن‌های نیمه نخست هزاره اول ق.م آسیای صغیر، تمدن اورارتو که در اوج قدرتش از خم غربی رودخانه فرات، حوزه شرقی آناتولی، به مرکزیت وان (توشپا) آذربایجان ایران و تا ارمنستان، گسترش می‌یافت، باشکوهترین، تمدن شبیه جزیره آسیای صغیر به شمار می‌رفت و نخستین نشانه‌های نام این سرزمین دراسناد تاریخی آشوری در حوالی 1250 ق م. بصورت اوروآتری آمده است با وجود این تا سال 860 ق م. که آغاز فرمانروائی نخستین پادشاه اورارتو یعنی آرامو (Aramu) می‌باشد هیچگونه اطلاعاتی پیرامون، شهرها و حکم رانان آنها نداریم. ولی بعد از فرمانروائی آرامو، اسناد تاریخی بجای مانده از اورارتوها اسامی همه پادشاهان آنها را که آخرینشان ساردوری چهارم می‌باشد (580ـ590ق م.) برای ما روشن می‌کند. پژوهش‌های انجام یافته پیرامون زبان اورارتوها و مقایسه آن با زبان هوری‌ها، زبان شناسان عقیده بر این دارند که زبانی که اورارتو‌ها صحبت می‌کردند لهجه‌ای از زبان هوریها می‌باشد (Akurgal 1998, 247). هوری‌هایی که حدود پانصد سال قبل از شکل‌گیری حکومت اورارتوها، در شرق و جنوب شرقی آسیای صغیر همزمان با هی‌تیت‌ها، صاحب تمدن بسیار باشکوه بوده‌اند. بهرحال اوج قدرت اورارتوها از زمان آغاز فرمانروایی منوآ (810 ق م) شروع شده و تا پایان حکومت ساردوری دوم (730ـ760 ق م) ادامه می‌یابد و در خلال این مدت، اورارتوها و هی‌تیت نو، صاحب مهمترین سرزمینهای خاورمیانه بوده واز نفوذِ اشوری‌ها، جهت راه یافتن به دریا جلوگیری کرده‌اند. ولی بتدریج با قدرت گرفتن آشوری‌ها و بویژه لشکرکشی‌های سارگون  دوم به شهرهای اورارتو و خصوصاً به موساسیر و غارت معبد خدای خلدی در این شهر (تصاویر 17 و 18). آنها اقتدار خود را در منطقه از دست داده ودر نهایت احتمالاً حوالی سال 595 ق م. گرفتار توفان تهاجمات مادها و متحدینشان یعنی سکاها شده و از بین رفته اند.

اورارتوها در رشته‌های گوناگون هنری، بویژه معماری، فلزکاری، سفال گری، مهرسازی و غیره از پیشرفت چشم‌گیری برخوردار بوده و در ساختن دژهای باشکوه در بلندای کوهها، آنچنان مهارتی از خود نشان داده‌اند که امروزه بقایای، دژهای وان، توپراک قلعه، چاووش تپه، آلتین تپه، کارمیر ـ بلور بسطام و غیره هر بیننده را به حیرت وامی‌دارد. از طرفی نشانه‌های این تبحر و استادی را می‌توان درهنر فلزکاری نیز مشاهده کرد، زیرا حضور اشیاء فلزی اورارتوها در زندگی روزمره فریژی‌ها، یونانی‌ها و حتی اوتروسک‌ها، واقع در ایتالیا دلیل روشنی است بر این مدعا.

در حکومت دین سالاری اورارتوها، همه چیز دراختیار خلدی، خدای خدایان اورارتو قرار داشت و باتوجه به مقام و جایگاه این خدا، طبیعی بود که اورارتوها برای نیایش او معابدی را بسازند که کاوشهای باستان‌شناسی در اکثر شهرهای اورارتویی، موجودیت معابدی را در رابطه با این خدا، آشکار نموده است. کتیبـﺔ بسیار مهم و منحصر بفردِ مهرکاپی (دروازه مهر) که با خط میخی نوشته شده است اسامی 79 نفر از خدایان را که برای هریک از آنها حیواناتی از قبیل گاو، گوسفند، بز و گاومیش قربانی می‌شد، روشن نموده است. در پانتئون خدایان اورارتو خلدی در مقام نخست و خدایان تئی‌شبا (خدای هوا) و شیوینی (خدای خورشید) در جایگاه دوم و سوم قرار می‌گرفت و در کتیبه‌ها نیز، خدایان فوق با هم ذکر شده‌اند.

اورارتوها، همانند یونانی‌ها بر این باور بودند که باید جایگاه ویژه و باشکوهی را برای خدایانی که می‌پرستیدند بسازند، روی همین اصل به دستور پادشاهان اورارتویی، همانگونه که ملاحظه گردید، در اکثر شهرها، ما شاهد حضور معابد برجی شکل با نقشه چهارگوش هستیم که بعدها هخامنشیان با تقلید از این گونه نیایشگاه‌ها موفق به ساختن کعبه زرتشت در نقش رستم و قبر کمبوجیه (؟) در پاسارگاد شده‌اند. با وجود این که کاربرد بناهای تمام سنگی فوق تاکنون مشخص نشده ولی با توجه به کتیبه‌های بدست آمده در برخی از معابد اورارتو، نسبت آنها به خدایان روشن شده و در این که آنها معبد بوده‌اند هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، البته در کنار معابد برجی شکل با گوشه‌های بیرون زده، اورارتوها معبدی دایره شکل با پوشش شیروانی شکل و همچنین معبدی در فضاي باز (تصویر 16) از خود بجای گذاشته‌اند که اولی بر اساس نقوش برجسته آشوری و دومی درنتیجه کاوشهای آلتین تپه، به اثبات رسیده است. هر چند که از نمونه‌های موساسیر و آلتین تپه تاکنون بیش از یک باب شناسایی نشده و معابد برجی شکل اکثریت را تشکیل می‌دهد. لذا بدین وسیله می‌توان به تنوع معابد اورارتوها که از سلیقه پادشاهان، پیرامون باورهای مذهبی سرچشمه می‌گیرد، پی برد. با توجه به اینکه پیش زمینه‌های معابد اورارتویی، چه در آسیای صغیر، چه در ایران و چه در بین النهرین تاکنون شناسایی نشده است بنابراین، نقشه و شکل‌گیری این نیایشگاهها از ابتکارهای معماران اورارتویی‌ها بوده، عظمت و شکوه معابد از یک طرف و حضور 79 خدا در باورهای مذهبی آنها از سوی دیگر، حکومت دین سالار بودنِ اورارتوها را به اثبات می‌رساند.

منابع

1) پیوتروفسکی، بوریس (1383) تمدن اورارتو، ترجمه دکتر حمید خطیب شهیدی، ناشر: سازمان میراث فرهنگی.

2) پیوترووسکی، بوریس ب. اورارتو. ترجمه رشید برناک، تهران، اندیشه نو.

3) روستایی، کورش (1379) قلاع نظامی اورارتو، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.

4) فیروزمندی شیره‌جینی، بهمن (1376) معماری آلتین تپه در عهد اورارتو، مجله اثر شماره 28.

5) کلایس، ولفرام (1375) معماری اورارتو، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، مجله اثر شماره 26 و 27.

6) Akurgal, 1998, Ekrem: Anadolu kultur Tarihi

7) belli. Oktay., 2000. Asagi ve yukari anzaf urartu kalelerikazisi, 201-210.

8) Benedict, Warren C: urartians and Hurrians, Journal of the American Orental Society, vol. 80, No. 2. Apr. Jun., 1960, pp. 100-104.

9) Belli, oktay., The Anzaf fortress and The Gods of Urartu., arkeolotive Arkeoloji ve sanat yaynalr Istanbul 1999a.

10) Burney, C. A: First Season of Excavations at the Urrtian Citadel of Kayalidere, Anatolian Studies, vol. 16. (1966), pp. 55-111.

11) Belli, Oktay. “Urartular”., Anadolu Uygarlıkları 1982a.

12) Burney, C. A: Urartian Fortresses and Towns in the Van Region, Anatolian Studies, Vol. 7. (1957), pp. 37-53.

13) Burney, C. A.; G. R. J. Lawson: Measured Plans of Urartian Fortresses, Anatolian Studies, Vol. 10. (1960), pp. 177-196.

14) Garbrecht, Gunther: The Water Supply System at Tuspa (Urartu), Wolrd Archaeology, Vol. 11, No. 3, Water Management. (Feb., 1980), pp. 306-312.

15) Salvini, M., “The Historical background of the Urartian Monument of Meher Kapısı”, The proceedings of Tla Third Anatiolian Iran Ages Colloqium Held at Vn, 6-12 Aughus 1990 (ed. A. Cilingiroglu -D.H. French), 205-210.

16) Goldman, Bernard: Persian Fire Temples or Tombs? Journal of Near Eatern Studies, Vol. 24, No. 4, Erich F. Schmidt Memorial Issue. Part Two. (Oct., 1965), pp. 305-308.

17) Horace Rigg, Abram Jr: A Note on the names Armânum and Urartu, Journal of the American Orental Society,  Vol. 57, No. 4. (Dec., 1937) pp. 416-418.

18) Kiesling, Brady: REDISCOVERING ARMENIA: An Archaeological/Touristic Gazetteer and Map Set for the Historical Monuments of Archaeological/Touristic Gazetteer and Map Set for the Historical Monuments of Armenia, June 2000, Yerevan/Washington DC.

19) Kleiss, Wolfram: Bastam, an Urartian Citadel Complex of the Seventh Century B. C., American Journal of Archaeology, Vol. 84, No. 3. (Jul., 1980), pp. 299-304.

20) Mellink, MNachteld J; Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 66, No. 1 (jan., 1962), pp. 71-85.

21) _________ , Machtedld J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 67, No. 2 (Apr., 1963), pp. 173-149.

22) ____________, Machteld J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of archaeology, Vol. 69, No. 2. (Apr., 1965), pp. 133-149.

23) ____________ , Machtedl J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 70, No. 2 (Apr., 1966), pp. 139-159.

24) _____________ , Machteld J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 71, No. 2. (Apr., 1967), pp. 155-174.

25) _____________ , Machteld J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 73, No. 2. (Apr., 1969), pp. 203-227.

26) ______________ , Machteld J: Archaeology in Asia Minor, American Journal of Archaeology, Vol. 97, No. 2. (Jan., 1993), pp. 105-133.

27) Özgüc.T, Altintepe, Ankara 1966.

28) Olmstead, A. T: The Assyrian Chronicle, Journal of the American Oriental Society, Vol. 34. (1915), pp. 344-368.

29) Özgüç, T., “The Urartian Architcture on Summit of Altintepe”. Anatolia. VII 1963, p 43.

30) Sevin, Veli: The Origins of the Urartians in the Light of the Van/Karagündüz Excavations, Anatiolian Studies, Vol. 49, Anatolian Iraon Ages 4. Proceedings of the Fourth Anatolian Iron Ages Colloquium Held at Mersin, 19-23 May 1997. (1999), pp. 159-164.

31) Smith, Adam T: The Making of an Urartian Landscape in Southern Transcaucasia: A Study of Political Architectonics, American Journal of Archaeology, Vol. 103, No. 1. (Jan., 1999), pp. 45-71.

32) Smith, E. Baldwin: The Megaron and Its Roof, American Journal of Archaeology, Vol. 46, No. 1. (Jan. - Mar., 1942), pp. 99-118.

33) Stronach, David: Urartian and Achaemenian Tower Temples, Journal of Near Eastern Studies, Vol. 26, No. 4. (Oct., 1967), pp. 278-288.

34) Zimansky, Paul: Urartian Material Culture As State Asemblage: An Anomaly in the Archaeology of Empire, Bulletin of the American Schools of Oriental Research, No. 299/300, The Archaeology of Empire in Ancient Anatolia. (Aug. - Nov., 1995), pp. 103-115.

مزدک نامه 4 | موضوع : معماری

نوشته قبلی : قصر ساسانیان تپه حصار دامغان | نوشته بعدی : معمار سنان: سرمعماران جهان و مهندسان دوران

مشاهده : 2753 بار | print نسخه چاپی | لینک نوشته |

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان