Menu

محل‍ۀ كليميان تهران و قديمي‌ترين كنيسه (كنيسای) يهودي

نویسنده: محمد بقایی شیره جینی

در تهران شيعه‌نشين اواخر سلطنت نادر شاه افشار (1160 ق/1639م) به تدريج يهوديان مسكن گزيدند1، و از زماني كه اين شهر به صورت پايتخت درآمد، تعداد زيادي از يهوديان شيراز، گيليارد، دماوند، اصفهان، كاشان و ساير شهرهاي ايران را در خود جاي داد. در عصر فتحعلي‌شاه (1205ق/1684م)2، به خصوص اوايل سلطنت محمدشاه كه حتي در اندروني‌اش زني يهودي وجود داشت، يهوديان مورد توجه بيش‌تري قرار گرفتند و كم‌كم به تعداد آنان در تهران افزوده شد. مهاجران جديد اغلب از شيراز و سپس از كاشان، يزد، اصفهان، دماوند، خوانسار، گلپايگان و همدان آمده بودند3، نخستين سفير آمريكا در ايران (س. ج. و. بنيامين
C. J. V. Benjamin)، مي‌نويسد:

از اقليت‌هاي مذهبي ديگر، ارمني‌ها، يهوديان و نصراني‌ها هستند كه به طور منزوي و بين خودشان زندگي كرده و با مسلمانان ارتباط زيادي ندارند ... كار يهوديان تجارت و كاسبي است.4

در عصر فتحعلي‌شاه، تهران در حدود 30 هزار نفر جمعيت داشت. گاه يهوديان وظيف‍ۀ بستن دروازه‌هاي شهر را به عهده داشتند و علاوه بر آن، ضمن پرداخت جزي‍ۀ مرسوم، بايستي هر سال براي عيد نوروز، خروسي طلايي به شاه تقديم مي‌كردند.5

يهوديان در محل‍ۀ مخصوص خودشان، هم‌چون ساير نقاط ايران، به طور عمده به شغل تجارت، نقره‌كاري، دوره‌گردي، شراب‌فروشي و خرده‌فروشي مشغول بودند.

با وجود سلطنت مستبدان‍ۀ حاكم بر ايران، كم و بيش آزادي‌هاي ديني وجود داشت و به‌جز آزار گاه و بي‌گاه مردم متعصب نسبت به يهوديان و مسيحيان، هيچ‌گونه مجوزي بر مبناي اصول ديني، قوانين جاري و سياست دولت، جهت بدرفتاري با پيروان عقايد ديگر به چشم نمي‌خورد.6 يهودي‌آزاري هرگز از سوي حكومت و دولت‌مردان اعمال نمي‌شد. در عصر محمدشاه، يهوديان و جهانگردان فرنگي از روش عادلان‍ۀ او و حاجي ميرزا آغاسي در برابر اقليت‌ها ديني به نيكي ياد كرده‌اند. نوشته‌اي از مورخان يهودي به عنوان مثال ذكر مي‌شود.

محمد شاه پياده به محل‍ۀ يهوديان سرمي‌كشيد. هم‍ۀ اهل محل به ديدارش مي‌شتافتند. به افتخارش گوسفند سفيد قرباني مي‌كردند و گوشتش را به تنگدستان يهودي مي‌دادند.7

يهوديان تهران به دليل امتزاج در ميان توده‌ها به نسبت يهوديان ديگر شهرها از وضع بهتري برخوردار بودند، و يهودانه بر سينه نداشتند تا به واسط‍ۀ آن شناخته شوند. حتي در بعضي تظاهرات ديني و اجتماعي در كنار مسلمانان و ارمنيان و زرتشتيان ديده مي‌شدند. به طور مثال، اعتمادالسلطنه در اين باره چنين مي‌گويد:8

سه‌شنبه سوم محرم 1306 قمري شنيدم در تشييع جنازه‌ي حاجي ملاعلي كه به حضرت عبدالعظيم بردند، اهالي تهران از شهري و كندي و كسبه و علما و آخوندها معركه كرده بودند، حتي گبر و يهودا و ارمني هم دسته شده بودند ... نوحه‌اي كه يهودي‌ها و... جلوي جنازه خوانده، سينه مي‌زدند چنين بود: واويلا، صد واويلا ستون دين ناپيدا*. 8

هم‌چنين در پرداخت عوارض راهداري دروازۀ شهري به شهري ديگر، با بازرگانان مسلمانان هم‌دستي نموده، هر دفعه يكي به جاي ديگري عوارض را پرداخت مي‌كرد. در عرص‍ۀ فرهنگي نيز دست به اقداماتي زدند. مثلاً ترجم‍ۀ كتاب گفتار در روش نوشت‍ۀ دكارت را يك يهودي به نام «لاله‌زاري» با ياري «گوبينو» به فارسي ترجمه كرد و به نام حكمت ناصري چاپ نمود (جمادي‌الثاني 1297 ق/ اكتبر 1880 م).

ناصرالدين شاه طي فرماني براي محكمه‌ها و قاضيان، تأمين اموال يهوديان را كه به دليل اقدامات خودسران‍ۀ برخي ولايات از ارث محروم مي‌شدند، تضمين نمود و تصريح كرد كه: «از اين پس، وقتي يك يهودي درمي‌گذرد، بر بستگان جديد او قدغن است كه دست روي دارايي او بگذارند.»9

تيمرك در خاطرات خود احصائي‍ۀ يهوديان ايران را آورده و تعداد خانوار كليميان تهران را بالغ بر 1000 خانوار و 6000 نفر نفوس ذكر كرده است.10

به زعم برخي نويسندگان، عصر قاجار دورۀ كاهش جمعيت ايران بود كه به 6 ميليون نفر رسيد. تعداد نفوس يهوديان هم 20 هزار نفر ضبط گرديده است. جان ويشارد (Jan Wisharde)، كه از 1891 تا 1911 به مدت 20 سال در ايران طبابت مي‌كرد، در اين مورد نوشته است: «...يهوديان در هر شهري از ايران، محلي مخصوص به خود دارند كه ناگزيرند در محدودۀ تعيين‌شده به زندگي خود ادامه دهند.»11

ايجاد اولين مدرس‍ۀ مربوط به كليميان مقارن تأسيس دارالفنون بود.12 در زمان مظفرالدين‌شاه نيز در كنار بازگشايي مدارس مختلف در گوشه و كنار كشور، مدارسي براي اقليت‌هاي ديني از جمله كليمي‌ها و زرتشتي‌ها تأسيس شد.13

پيش از مشروطه، به دليل عدم اجازۀ سكونت اقليت كليمي تهران در ديگر محلات، مجتهد زمان محله‌اي به نام «اودلاجان» را، كه از محلات اصلي و قديمي تهران بوده و مساحتي بالغ بر 3 كيلومتر مربع با 10 هزار باب خانه و 30 هزار جمعيت بود، براي اسكان كليميان اختصاص داد.14

اودلاجان در غرب خيابان سیروس واقع و مقر عطرفروشان و ادويه‌فروشان بود كه به دليل سكونت كليميان به «محله‌ي كليمي‌ها» معروف گرديد.15 اين محله در ابتدا در وسط شهر قرار داشت و از شش جهت به محلات مسلمانان راه پيدا مي‌كرد. كوچه‌هاي آن باريك و پرپيچ و خم بود و خانه‌هايش از خشت خام با روپوشي از كاه‌گل بر روي حصير و تير چوبي تشكيل مي‌شد. درِ ورودي خانه كوتاه بود و به حياط گودي متصل مي‌گرديد. يك رديف اتاق در اطراف حياط وجود داشت. وسعت حياط به وضع مادي صاحب‌خانه بستگي داشت. آب خوراكي و مصرفي در آب انباري كه زير يكي از اتاق‌ها بنا شده بود، نگه‌داري مي‌شد كه البته به دليل فقدان آب انبار شخصي توسط همسايه‌هاي اطراف يا آب انبار كنيس‍ۀ عزرا يعقوب كوهن تأمين مي‌شد.16

خانه‌ها قيمتي بين 300 تا 2000 تومان داشتند كه به نسبت اين‌كه در اول يا آخر محل واقع شده بودند، با هم تفاوت داشتند. به اين معني كه خانه‌هاي واقع در كوچه‌هاي تاريك و تنگ آخر محل امنيت بيش‌تري داشتند؛ لذا از ارزش بيش‌تري برخوردار بودند. در وسط محله نيز ميدان كوچكي به نام «سرچال» وجود داشت كه دكان‌هاي ميوه‌فروشي، سيرابي، حليم و عدس و آش كشكي كه دور آن قرار داشت. در عصر محمدعلي‌شاه (1328-1330ق/1907-1909م)، كه حركت مشروطه‌خواهي نضج گرفته بود، دو جوان يهودي تهراني به آزادي‌خواهان ملحق شدند و در جريان فتح تهران با ديگر طبقات جوان تهران، كليميان نيز دچار هيجان فوق‌العاده‌اي گشتند و تشويق شدند كه انجمني براي نظافت فوري محل خود تشكيل دهند.17

نمونه‌هايي هم باقي است كه يهودي‌هاي آزادي‌خواه همگام با اقشار ملت پشت سر روحانيان براي استقرار مشروطه اقدام نمودند و پس از گشوده‌شدن مجلس شوراي ملي و حضور نمايندگان اقليت‌هاي ديني در مجلس به دليل فشار به يهوديان و اقليت‌هاي ديگر، پس از اجازۀ حضور و انتخاب نماينده، نمايندۀ يهوديان، عزيزالله سيهاني،18 استعفا داد و جامع‍ۀ يهود سيد عبدالله بهبهاني را به عنوان نمايندۀ خود معرفي كرد. به موجب قانون اساسي مشروطه، مثل ديگر اقليت‌هاي ديني، يهوديان ايران از برابري كامل حقوق سياسي و اجتماعي هم‌طراز با مردم ايران برخوردار شدند.19 به تدريج، به صنعت خياطي و چاپ هم رو آوردند و با آشنايي به زبان فرانسه، از موقعيت به دست آمده استفاده كردند و به عنوان معلم سرخانه در خان‍ۀ مسلمانان به كار مشغول شدند. گروهي نيز در خيابان لاله‌زار مغازه زدند. در كنار گروهي كه براي تجارت به اروپا سفر كردند، عده‌اي نيز براي تحصيل پزشكي و دندان‌سازي به فرانسه رفتند.20

از مهم‌ترين كنيسه‌هاي تهران، «كنيس‍ۀ بزرگ»، «كنيس‍ۀ كوچك»، «كنيس‍ۀ خاله»، «كنيس‍ۀ العازار» و «كنيس‍ۀ حاجي» را مي‌توان نام برد.21 نخستين كنيس‍ۀ كليميان تهران در زمان فتحعلي‌شاه (1212-1250ق) موسوم به كنيس‍ۀ بزرگ، توسط «حاجي برخوردار» ساخته شد. سپس كنيس‍ۀ «يعقوب داود» و پسرش «عزرا يعقوب» با آب انباري كه كلي‍ۀ محل‍ۀ يهود تهران را آب مي‌داد، ساخته شد.22 هر دو اين كنيسه‌ها در محل‍ۀ اولادجان بنا گرديد.

اولين حمام واقع در سرچال را هم حاجي برخوردار كه از اهالي كاشان بود به كمك «مشه يوسف» ساخت. قديمي‌ترين تورات وقفي كه روي جلدش وقف‌نامه نوشته شده، توسط «برخوردار بن برخوردار بن مشه» در زمان فتحعلي‌شاه در سال 1218ق/1803م در كنيس‍ۀ حاجي قرار دادند و تورات ديگري در سال 1229ق/1804م توسط اسحق آقامردخاي و توراتي در سال 1235ق/1820م توسط يعقوب آبراهام در كنيس‍ۀ «مشه يوسف» قرار دادند. سرچال در ابتدا متعلق به «حاجي زينب» بوده كه «يوسف رحميم كدخدا» آن را خريده و قباله‌اش را نزد «بنيامين آقايوسف» گذاشته بود.23

هر ملاي يهودي، شاگردان خود را در كنيس‍ۀ مخصوص به خود تعليم مي‌داد كه تا قبل از تشكيل مدارس آليانس، به منزل‍ۀ مكتب‌خانه‌هاي آموزش زبان عبري به اطفال كليمي محسوب مي‌گرديدند.24 به طور كلي، حدود 11 كنيسه در تهران وجود دارد. هم‌چنين مقابل در ورودي بخش جراحي بيمارستان «دكتر سپير»، واقع در خيابان سرچشمه» كنيس‍ۀ «ملا خنينا»، كه به دليل قدمت به تعميرات و بناي جديد احتياج داشت، قرار دارد كه امروزه نيز در خود بيمارستان قسمتي از آن باقي مانده است.25

نخستين گورستان يهوديان تهران هم با مراجعه به نقش‍ۀ تهران، در سال 1309ق، در جنوب باغ زنبوركچي‌باشي26 واقع بود كه قسمت جنوبي‌اش دبيرستان نظامي است و شمال آن در اختيار انجمن كليميان قرار دارد، كه در دو طرف خيابان سپه مي‌باشد.27 دومين قبرستان نيز در غرب بيمارستان سينا واقع بود.

پي‌نويس:

1. لوي، حبيب. تاريخ يهود ايران. ج3. چ اول. كتاب‌فروشي يهود و ابروخيم. 1339ش. تهران. ص1032.

2. همان كتاب. همان صفحه - بن داويد ناتان. تاريخ يهوديان ايران از 25 قرن پيش تا امروز. انتشارات امين‌كار. 1989 تل‌آويو. ص 157.

3. تاريخ يهود ايران. ص 1032.

4. بنيامين، س. ج. و. ايران و ايرانيان. محمدحسين كردبچه. چ اول. پاييز 1363. ص 269.

5. تاريخ يهود ايران. ج3. كتاب 5. ص 577.

6. شِل، ليدي. خاطرات ليدي شِل. حسين ابوترابيان. نشر نو. تهران 1362. ص 152.

7. ناطق، هما. كارنام‍ۀ فرهنگي فرنگي در ايران. انتشارات خاوران. بهار 1375. پاريس. صص 120-121.

8. همان كتاب. ص 122 - اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. روزنام‍ۀ خاطرات. مقدمه: ايرج افشار. تهران. اميركبير. ص 681.

9. كارنام‍ۀ فرهنگي فرنگي در ايران. ص 123.

10. تاريخ يهود ايران، ص 658.

11. ويشارد، جان. بیست سال در ايران. علي پيرنيا. انتشارات نوين. صص 178-180.

12. حكمت، علي‌اصغر. ايرانشهر. چاپ‌خان‍ۀ دانشگاه. ص 1194.

13. هدايت، مهدي قلي‌خان. گزارش ايران. مقدمه: سعيد وزيري. چ 2. نشر نقره. 1303. تهران. صص 164-165.

14. حسن‌بيگي، م. تهران قديم. انتشارات ققنوس. چ اول. زمستان 1366. ص 31 - شهري، جعفر. طهران قديم. ج4. ص 71 - شهري، جعفر. تاريخ اجتماعي ايران در قرن 13. ج5. ص 654.

15. همان كتاب. همان صفحه.

16. تاريخ يهود ايران. صص 79-676.

17. همان كتاب. ص 841.

18. تاريخ يهوديان ايران از قرن... . ص228 - تاريخ يهود ايران. ص 847.

19. گزارش ايران. ص 176 - تاريخ يهود ايران. ص 848 - مصطفوي، علي‌اصغر. نگاهي به زندگي ايرانيان يهودي. با همكاري آتوسا مصطفوي. چ اول. 1369. انتشارات بامداد. صص 129-131.

20. تاريخ يهود ايران. صص 845-846.

21. همان كتاب. ج 3. كتب هفتم. ص 1032.

22. همان كتاب. ص 1039.

23. همان كتاب. ص 1032.

24. همان كتاب. صص 37-1035.

25. سوفر، فروزان - گوشه‌اي از تاريخ كانون خيرخواه. انتشار مؤلف. 1991. نيويورك. ص 80.

26. تاريخ عمومي تهران. ص 215 ط.

27. تاريخ يهود ايران. ص 135.

منابع و مآخذ

  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان. روزنام‍ۀ خاطرات. مقدمه و فهارس: ايرج افشار. تهران. اميركبير. 1345.
  • بن‌داويد، ناتان. تاريخ يهوديان ايران از 25 قرن پيش تا امروز. انتشارات امين‌كار. 1989. تل‌آويو.
  • بنيامين، س.ج.و. ايران و ايرانيان (عصر ناصرالدين‌شاه). مهندس محمدحسين كردبچه. 1363.
  • حسن‌بيگي، م. تهران قديم. انتشارات ققنوس. 1366.
  • حكمت، علي‌اصغر. ايرانشهر. ج2. چاپ‌خان‍ۀ دانشگاه. نشري‍ۀ شمارۀ 22 كميسيون ملي يونسكو در ايران. 1343 ش.
  • سوفر، فروزان. گوشه‌اي از تاريخ كانون خيرخواه (جلوه‌اي از ميراث بي‌نوايان). انتشار مؤلف. 1991. نيويورك.
  • سيفي فمي (تفرشي)، مرتضي. نظم و نظميه در دورۀ قاجاريه. انتشارات يساولي. چ اول. 1362.
  • شِل، ليدي. خاطرات ليدي شل (همسر وزير مختار انگليس در زمان ناصرالدين‌شاه). حسين ابوترابيان. نشر نو. تهران 1362.
  • شهري، جعفر. تاريخ اجتماعي تهران در قرن 13. ج3. چ اول. انتشارات فرهنگي رسا. 1368.
  • شهري، جعفر. طهران قديم. ج4. چ اول. انتشارات معين. 1371. تهران.
  • كسرائيان، نصراله؛ ذوالفقاري، حميده. تهران. انتشار مؤلف1373.
  • لوي، جبيب. تاريخ يهود ايران. ج3. كتاب‌هاي 5 و6 و7. چ 1. تهران. كتاب‌فروشي يهودا بروخيم. 1339 ش.
  • مصطفوي، علي‌اصغر. نگاهي به زندگي ايرانيان يهودي. با همكاري: آتوسا مصطفوي. انتشارات بامداد. 1369.
  • معيني بلاغي، سيد حجت. تاريخ عمومي تهران. ج2. انتشارات آموزش و پرورش قم. بي‌تا.
  • ناطق، هما. كارنام‍ۀ فرهنگي فرنگي در ايران. انتشارات خاوران. چ اول. بهار 1375. پاريس.
  • هدايت (مخبرالسلطنه)، مهدي قلي‌خان. گزارش ايران. مقدمه: سعيد وزيري. به اهتمام: محمدعلي سوفي. چ 2. نشر نقره. 1363. تهران.
  • ويشارد، جان. 20 سال در ايران. علي پيرنيا. انتشارات نوين.
  • Albert Confino, L’Action de l’Alliance Israelite enperse, Alger 1942, PP. 38-39

. نام سابق خيابان شهيد مصطفي خميني كنوني.

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان