Menu

نگرشی بر تاریخ طُغرا و طُغراکشی در سرزمین‌‌های اسلامی

نویسنده: دکتر مهدی افضلی

 

1. مقدمه

با گسترش خوشنویسی و تنوع خطوط اسلامى، انواع مختلفی از خطوط ابداع و مورد استفاده قرار گرفت. نوعى از خطوط تالیفى و تفننى كه با طرحهاى هندسى توام بود، تكوین یافت كه نوعى خط و نقاشى است. مشهورترین این ‏خطوط طُغرا و شبه طُغرا توامان، گلزار، مثنى، معما، رُقعه، غبار، تفننى، سیاه مشق، قطعات جامع وارقام بود. این خطوط در كتابت اسناد و استنساخ نامه‌ها، مرّقعات و كتب ادعیه به‌كار می‌رفت.

یکی از این خطوط طُغرا است که از چند خط قوسى، پیچیده و متوازى تشکیل شده است. در ابتدای از این نوع خط كه نام و القاب پادشاه را شامل مى‏شد بیشتر بر بالاى نامه‏هاى سلطانى استفاده مى‏گردید. این خط و نوشته در حقیقت حكم امضاى پادشاه را داشت. از این كلمه تركیباتى مانند طُغرانویس، طُغراكش و طُغرایى در میان منشیان دستگاه حكومتى به كار مى‏رفته است. طُغرا با منشور (= فرمان) نیز ملازمت و مناسبتى خاص دارد.

چنین به نظر می‏رسد که دیوان طُغرا یکی از نهادهای ساخته و پرداخته عهد سلجوقیان بوده و قبل از آنها وجود نداشته است. در دوره سلجوقی دیوانسالاری و سازمان اداری گسترش وسیعی یافت. بطوری که دیوانیان برهمه امور کشوری نظارت یافتند. این ساختار پیشرفته دیوانسالاری که وزیران، منشیان و مستوفیان بر صدر آن قرار داشتند، به حوزه‏های اداری گوناگون تقسیم شده بود: دیوان استیفاء (اداره امور مالی و گرفتن مالیات)؛ دیوان طُغرا (دواتخانه یا دیوان رسائل و انشاء، آنجا که فرمان‏ها و نامه‏ها نوشتندی)؛ دیوان اشراف (که به گونه‏ای اداره بازرسی شاهنشاهی بود!)؛ دیوان برید (دیوان پُست)، دیوان اقطاع، دیوان عرض (بالاترین مقام غیر لشگری که بر امور لشگری ناظر بود)؛ دیوان خاص (اداره امور اراضی خالصه)؛ دیوان اوقاف و دیوان مصادره.

براساس منابع تاریخی در زمان دولت سلجوقیان بزرگ (۴۲۹ – ۵۲۰ھ) و در حکومت طغرل بیک دیوانی که وظیفه آن کشیدن طُغرا بوده وجود داشته است.1 نمونه‏های کشیده شده و باقی مانده از دوره سلجوقی موجود نیست. اما در مورد این موضوع در منابع تاریخی اطلاعات زیادی موجود است. طُغرا نه تنها در میان سلجوقیان بزرگ بلکه در میان اتابکان و سلجوقیان آناتولی(۴۷۰ – ۷۰۷ھ) رونق داشت و به واسطه ایوبیان(564–648ھ) از سلجوقیان آناطولی به مملوکیان مصر (648 –792ھ) منتقل گردید.

عثمانیها (680–1342 ھ) طُغرا را از سلجوقیان آناطولی و اتابکان اقتباس کرده بودند. ولی در طُغراهای عثمانی ظرافت و هنر به حد اعلای خود رسیده است که این ظرافت در سایر طُغراها دیده نمی شود. از قدیمترین نمونه‏های موجود مربوط به اورهان غازی(7۲۴ – 7۶۱ ھ) است که در ربیع الاول 724 ھ رسم شده که مربوط به یک فرمان است. دومین نمونه باز مربوط به همین سلطان و متعلق به ربیع‏الآخر سال 749 ھ می‏باشد که بر روی کتیبه‏ای که بر روی برج هفت برج شهر سلانیکا Selanika نصب شده قرار دارد.2 هر دو این طُغرا بسیار به هم شبیه هستند. (نک تصویر 1)

 

تصویر 1: طُغرای اورهان غازی دومین سلطان عثمانی(724 ھ)

بعد از دوره تیموریان طُغرا کشی در دربار سلاطین و پادشاهان ایران با تحولات کم و بیش متفاوتی رواج داشت. رونق آن را می‏توان از زمان نادر شاه دانست که در دوره قاجار بخصوص ناصرالدین شاه به اوج خود رسیده است.

2. ریشه و معنی کلمه

بنابر روایت ترکان این مهر که حکم مُهر حکمرانی را داشته است بعد از اوغوزخان به عنوان مُهر و نشان حکومتی از طرف بسیاری از حکم‌داران ترک مورد استفاده قرار گرفته است. در مورد نحوه پیدایش طُغرا روایتهای وجود دارد که تعدادی زیادی از آنها برخلاف و ضد هم می‏باشند و بیشتر حالت افسانه دارند. اما در بیشتر آنها به عنوان نوشته حکومتی اوغوز خان مورد قبول واقع شده است. بنابر روایت دیوان لغات ترک (محمد کاشغری) در لهجه اوغزی tuğrağ توغراغ (طوغراغ) به معنی نشان و علامت است. که معادل فارسی آن نشان و معادل عربی آن توقع است. ریشه این کلمه در زبان ترکی از نام مرغی افسانه‏ای به نام طُغرای گرفته شده است و نشان از جستجوی این مرغ توسط خاقان بزرگ ترکان، اوغوز دارد.3 اعتقاد براین است که این مرغ در جستجوی حاکم بزرگ تُرک است. ولی هنوز در این مورد نتیجه قطعی بدست نیامده است. به همین دلیل این علامت در میان ترکان بعنوان نشان تاریخی اوغوز خان شناخته می‏شود.

در ترکی «طورغای» و «طرقه» بمعنی خطی قوسی(خط بشکل کمان) می‏باشد.4 همان‏گونه که ذکر گردید این اصطلاح ظاهراً برای اولین بار در عهد ترکمانان سلجوقی شیوع یافت و طُغرا در آن ایام عبارت از خطی بود که بر صدر فرمانها، بالای بسمله می‏نوشته‏اند. بشکل قوس شامل نام و القاب سلطان وقت5 و آن در حقیقت حکم امضاء و صحه پادشاه را داشته است. استعمال «یک طُغرا فرمان» و یا «یک صغرا برات» نیز ظاهرأ از همین‏جا می‏آید. یعنی فرمان یا براتی که به امضاء رسیده و معتبر است. کم‌کم طُغرا بدون هیچ قید و معدودی، معنی فرمان و منشور را پیدا کرد. طُغرای نکونامی و منشور سعادت. یعنی اجازه و فرمان نکونامی6 به نظر MithatSertoğlu این کلمه مشتق از کلمه tuğru , tuğrı ترکی اویغوری و یا toğru-doğru ترکی چغاتایی است و به معنی تصدیق و تأئید می‏باشد.7 فرهنگها درباره کلمه طُغرا چنین نوشته‏اند:

- طُغرا بضم اول بر وزن بُغرا القابی باشد که پادشاهان می‏نویسند و در قدیم خطی بوده است منحنی که بر امر احکام ملوک می‏کشیده‏اند.8

- طُغرا= امضاء و رقم پادشاهی که بر سر فرامین می‏نویسند و چرغان نیز گویند و خطی منحنی که بر سر فرامین کشند و نیز خطی پیچیده که حروف آن درهم بوده و لقب و اسم پادشاه را بآن نویسند.9

- القابی که بطرز مخصوص بر سر فرامین با آب طلا یا شنجرف و بر رقمهای نادرشاه بمرکب نوشته دیده شد.10

- tugrag: Tugra, tura مهر، فرمایش خاقان. به زبان اوغوزی. اصل آن مشخص نیست من هم نمی دانم.11

- علامتی که بعنوان امضاء حکمران محسوب می‏شد.12

چنانکه در جامعالتواریخ خواجه رشیدالدین همدانی در مورد پسران ششگانه اوغوز چنین ذکر می‏کند: «بعد از چند روز این پسران باتفاق به شكار رفته بودند. كمانى زرین یافتند و سه تیر زرین آن را پیش پدر بردند و پرسیدند كه چگونه پخش كنیم او كمان را به سه پسر بزرگترین داد و تیرهاى سه‏گانه را به سه پسر كوچكترین.»13 اقوامی که از این پسران زاده شده و اقوام بیست و چهارگانه اوغوزان را تشکیل داده‏اند از تیر و کمان به عنوان سمبل و نشانه حکومت استفاده کردند. بنابراین با توجه به ساختار طُغرا می‏توان ادعا نمود که طُغرا تیر و کمانی است که بوسیله ترکان به عنوان مهر و سنبل سلطنت اتخاذ شده بود.

از منابع تاریخی بجا مانده عبارتهای مختلفی برای آن بکار برده شده است. مانند: توقع همایون، توقع رفیع، توقیع رفیع همایون، نشان شرف عالی شأن سلطانی، طُغرای غِرای سامی مکان خاقان، نشان شرف عالی شأن، نشان همایون، طُغرای میمون، فرمان برات و احکام، طُغرای غرُا، علامت شرف که همه آنها دارای معانی همسانی هستند14

در لغت ابن مهنا توقیع با طُغرا و مهر مترادف دانسته شده 15 است در حالی که این سه با هم متفاوت هستند. بعد از طغرل بیک سلجوقی، حکمرانان در طُغراهای خود براساس اعنقادات اسلامی از عباراتی شامل دعا استفاده کردند که به قوقیع معروف شده است. براساس اطلاعات البنداری نام سلطان سنجر در پائین طُغرا و در بالای دعای «بسم الله التوکل الله»  قرار داشته است. به این ترتیب احتمالاً طُغراهای سلجوقی با تمغا، توقیع ترکیب شده است. در نامه‏ای که اوزون حسن پادشاه آق قویونلو به پیراحمد بی از قارامان اوغلولار در اول ربیع الاول 877ھ  فرستاده16 سه عنصر:

1: ابونصر حسن بهادر اسم و لقب

2: الحکم (توقیع)

3: تمغای که آق قویونلوها به آن منسوب بودند یعنی بایندیر

وجود دارد که ترکیبی از طُغرا، توقیه و تمغا را نشان می‏دهد.

3. شکل و فرم طُغراها

شکل و فرم طُغراها در دوره‏های مختلف تفاوتهای خاصی با هم داشته است. طُغرای مربوط به طغرل بیک(429 - 455 ھ) در دوره سلجوقی به صورت چماقی بوده که از روی سکه‏های باقی مانده مشخص می‏شود که از تیر و کمان تشکیل شده بود که این هم از منسوبیت وی به قوم قنقیق سرچشمه می‏گیرد. در طُغرای مؤسس سلجوقیان کرمان عمادالدین قاورد (433 - 465 ھ) نیز بر روی لقب و نام این حاکم تیر و کمان و کمانچه گذاشته شده است. که به عنوان سندی بر استفاده از طُغراهای قوس دار در این زمان است. با تکیه بر آداب و رسوم اسلامی به روی این نشانها بعنوان تقدس و تبرک جمله‏ای و یا کلمه‏ای بصورت دعا و یا توقیع گنجانیده می‏شد. در علامت سلطان سنجر(511 – 552 ھ) درپائین طُغرای قوس‏دار «بسم‏الله توکل الله» جای گرفته است.چنین برداشت می‏شود که طُغراهای سلجوقی متشکل از نام و لقب و توقیع و بصورت مهر و امضاء از سه عنصر تشکیل می‏شده است. در بعضی از مدارک مربوط به دوره‏های پایانی سلجوقیان آناطولی (قرن هفتم هجری) مشاهده می‏گردد به جای طُغرا با قلمهای نوک پهن کلمه سلطان بکار گرفته شده که تصور می‏گردد شکلهای ساده شده طُغراهای اواخر دوره سلجوقیان بزرگ است.17

طُغراهای کشیده شده توسط مملوکان مصر از نظر شکل و شمایل متفاوت است. قوس و یا منحنی اهمال شده است و به جای آن به کشیده‏ها در حد بسیار مبالغه‏آمیزی توجه شده است. نام حاکم و پدرش در طُغرا قرار داده شده اما هنوز همانند قبلی‏ها در داخل کرسی‏ها محدود نگشته و در یک خط مستقیم از راست به چپ نوشته شده است. نمونه‏های زیادی از طُغراهای قوسی‏دار منحنی شکل که توسط سلاطین سلجوقی آناطولی مورد استفاده قرار گرفته در میان اتابکان و عثمانیان می‏توانیم پیدا کنیم. از نظر شکل ظاهری محتوا و کیفیت نمونه‏های بسیار خوب آن در دوره عثمانی مشاهده می‏شود.(نک تصویر 2)

 

تصویر 2: طُغرای سلطان بایزید اول (7۶1 – 7۹1 ھ)

این سادگی در طُغراهای عثمانی به تدریج پیچیده‏تر و با قاعده تر شده است. و در زمان سلطان محمد فاتح(824 – 848 ھ) قاعده اصولی به خود گرفته است . از قرن دهم به بعد طُغراها، به موازات ترقی هنر خطاطی، ترقی کردند و در اندازه و فرم آن قواعد حاکم شد . این تحول تا قرن دوازدهم هجری ادامه یافته تکمیل گردید. براساس همين قواعد مي‏توان قسمتهای مختلف طُغرا را به شكل زير تقسيم‏بندي نمود: (نک: تصویر 3)

الف) کرسی، سِله، سِره: قسمت متن طُغراها است. این قسمت نام پادشاه، نام پدر وی، القاب و کلمات خان و شاه و یا ابوالمظفر را شامل می‏شود. و تقریبا قسمتهائی است که متن در آن قرار می‏گیرد. کرسی بخصوص در آخرین طُغراها کناره‏های گرد را به مثلت و یا به شکل قطره درآمده است. کرسی مظهر تخت، جایگاه و استقرار حکمران است. کرسی سمبل تخت پادشاه و سلطنت است. از زمان مراد اول(761 – 791 ھ) بعد از نام حاکمان، نام پدرانشان نیز به دنبال نامشان ذکر گردیده است (نمونه موجود رجب 767 ھ). در طُغرا‏های اورخان بن عثمان، و پسرش مراد بن اورخان و امیر سلیمان‌بن‌بایزید‌(رمضان 806 ھ) نیز چنین مواردی را می‏توان مشاهده نمود.18

برای اولین بار در زمان سلطان بایزید اول(791 - 804 ھ) متصل به نام پدر، عنوان خان (بایزید بن مرادخان) نیز مورد استفاده قرار گرفت بعدأ در زمان مراد دوم (824 – 848 ھ) کلمه المظفر ظاهر گردید.19 بعد از مدت کمی المظفر با کلمه دائما همراه گردید. در زمان سلیم اول (926 – 918 ھ) عنوان شاه به تقلید از ایرانیان به نام سلاطین عثمانی هم اضافه گردید (سلیم شاه بن بایزیدخان المظفردائما) در زمان سلطان سلیمان قانونی (926 – 974 ھ) این عنوان به نام پدر وی نیز اضافه شد. (سلیمان شاه بن سلیم شاه خان المظفر دائما) این روش تا زمان سلطان محمد سوم ادامه داشت.20 بعد از چلبی محمد عبارت خان نیز اضافه شد.21 عنوان «سلطان» بعنوان لقب عمومی برای حکمرانان عثمانی پذیرفت شده بود و بطور گسترده‏ای در میان مردم رواج داشت. اما بر روی سکه‏ها ، اسناد و مدارک رسمی و حتی در طُغرا‏ها صفت سلطان ذکر نمی‏شد و به جای آن از عنوان «خان» استفاده می‏گردید.22

ب) بیضی: در سمت چپ طُغرا قرار دارد و به شکل تخم مرغ که شامل قفس‏‏ها است. هم به خواندن یاری می‏کند هم با پیوستگی طُغرا در ارتباط است.از حرف پایانی کلمات «خان» و «بن» بوجود می‏آید و بصورت قوسی از دو بیضی تشکیل می‏گردد. بیضی داخلی و بیضی خارجی. هر دو بیضی بصورت یک منوگرام بوده و ادامه کلمه بطرف راست بازگشته و به سمت پائین آویزان می‏شود. ادامه آن جلوه خاصی به الف‏ها می‏دهد و ادامه آن خنچره را تشکیل می‏دهد.در داخل بیضی (درونی) کلمه دائماً بصورت مونوگرام قرار دارد که سعی گردیده به بیضی‏‏ها شبیه باشد. دائما به معنی و مفهوم خداوند او را دائماً حفظ نماید. منحنی‏‏ها و یا قفسها باقیمانده از طُغراهای اتابکان ادامه و امتداد حروف (ر، م، ن ) و بعض از حروف مناسب است.23 تعداد این قفس‏ها مشخص نیست. بطوری که در طُغراهای عصر قاجار تعداد 2، 3 و 4 نیز مشاهده شده است. در بعضی از آنها این منحنیها بصورت یک چنگک درآمده است که نمونه آن را می‏توان در طُغرای احمد شاه قاجار با تاریخ 1327 ق مشاهده نمود.

ج) طوق(الفها): در طُغرا به سه حرف «الف» که مانند سه نیزه به صورت عمودی و موازی یکدیگر دراز شده و در قمست فوقانی دیده می‏شود اطلاق می‏گردد. ارتفاع این الف‏ها از چپ به راست آنها بلندتر می‏شود. الف‏ها با برگشت به پائین به کُرسی متصل می‏شوند و بیشتر به الف‏ها در خط ثلث جَلی شبیه هستند. برگشت این حروف به شکل یک اس(S) قرار دارد که «زُلف» یا «زُلفه» نامیده می‏شود. نوک این طوقها همانند خنچر مایل می‏شود و حرکت ادامه پیدا می‏کند.24 نوک پائین زلف‏ها با کرسی تماس پیدا می‏کند. زلف به صورت پرچم در سمت چپ ظاهر می‏شود به مفهوم آن است که باد از شرق به غرب می‏وزد.25 الف در هنر خطاطی جایگاه ویژه‏ای دارد. این حرف دارای ابعاد مشخص و معینی است و امتیاز آن را دارد که اولین حرف نام « الله» را تشکیل می‏دهد. و به همین دلیل الف مظهر عدالت، علم، قدرت و عشق خدائی است. در بعضی از طُغراهای اولیه در بالای الف‏ها حرف «واو» دیده می‏شود که «وصله» نامیده می‏شود. در بعضی از طُغراهای عهد قاجار نه تنها شکل طوقها و بیضی‏ها با همدیگر عوض شده بلکه سمت قرار گرفتن آنها نیز تغییر یافته است. در این طُغراها، بیضی‏ها به صور مستقیم از راست به چپ کشیده شده و طوقها به صورت سه بیضی که از راست به چپ ارتفاع آنها افزایش می‏یابد تبدیل گشته‏اند و خنچر در سمت چپ قرار گرفته است. (نک: تصویر 4)

د) خنچر(دست): امتداد بیضی‏های درونی و بیرونی ابتدا از بالای کلمه المظفر(و از روی طوق‏ها) عبور می‏کند و قفس را تشکیل می‏دهد و سپس بصورت افقی در یک سمت مستقیم به طرف راست و سمت پائین طُغرا ادامه پیدا می‏کند. خنچر اتحاد طُغرا را تکمیل می‏کند و تعادل آن را حفظ می‏کند . در پایان مایل به سمت راست و پائین می‏شود.

4. کاربرد طُغراها

طُغراهای پادشاهان بر روی اسناد مهم و رسمی از جمله فرمان، برات، منشور، عهدنامه‏ها، صلح نامه‏ها، نامه‏های پادشاهان (نامه همایون)، درج می‏گردید در رأس نوشته و میانه صفحه قرار می‏گرفت و بزرگی و کوچکی آنها تابع اندازه و ابعاد کاغذ، بزرگی و کوچکی حروف متن و متناسب با آنها کشیده می‏شد. در میان حکمرانان محلی آناتولی، طُغراهای که هم بر روی کاغذ کشیده شده و هم بر روی سکه‏ها ضرب شده مشاهده می‏گردد. قدیمی‏ترین نوع آنها که تاکنون شناخته شده مربوط به سکه‏ای نقره‏ای است به تاریخ 774 ھ مربوط به «ساروخان، اسحق بی» می‏باشد.26 طُغراها در سکه‏ها در زمان مراد اول در میان سلاطین عثمانی رایج گردید.27 در کتاب مسکوکات عثمانیه که از طرف خلیل ادهم تهیه شده اولین سکه طُغرادار عثمانی مربوط به سال 806 ھ ذکر شده که از طرف امیر سلیمان ضرب شده است.28

هنگام جلوس پادشاهان جدید برای اطلاع سایر دولتهای دوست و همجوار به هر کدام از آنها سفیری فرستاده می‏شد که بر اساس رسوم رایج به همراه این سفرا، نامه سلطان جدید که به نامه همایون شهرت داشت ارسال می‏گردید. این نامه‏های مزین به طُغرای سلطان جدید بود. در صورتی که سفیری فرستاده نمی‏شد، نامه مربوطه به سفیر و یا نماینده آن کشور که در پایتخت حضور داشت تحویل داده می‏شد.29

در سالهای پایانی قرن سیزدهم هجری طُغراها علاوه بر درج بر روی براتها، منشورها، فرمانها، عهد نامه‏ها و سایر بر روی اسکناس‏‏ها، دفاتر دفترخانه‏های رسمی (دفاتر اراضی، تیمار و غیره) و حتی پاکتهای دولتی نیز مورد استفاده قرار گرفت.

بعدها بر روی پرچم‏های نظامی، تمبرها، مدارک ثبت احوال و املاک, نامه‏های رسمی اداری، بناهای عمومی و خصوصی، کشتیهای تجاری و نظامی، تأسیسات آبرسانی (چشمه‏ها) دیده می‏شود.30 (نک: تصویر 5)

 

تصویر 5: مهر چاپی روی پاكت به طرح طُغرا به سجع: "السلطان ناصرالدین شاه" سال 1290 قمری31

اجزاء و عناصر موجود در طُغرا، تنها برای طُغراها مخصوص نگرديد، بلكه این شکل بر روی بسم‏الله‏‏ها، در کتيبه‏های مساجد نیز مورد استفاده قرار گرفته است. بعنوان نمونه در مسجد اعظم بورسا یک حدیث شریفه بصورت طُغرا در کتیبه‏ای نوشته شده است.32

5. تزئینات

تزئینات طُغراها براساس سبک و اصول تزئیناتی هر دوره با هم متفاوت است. قسمتهای که از طُغراها تزئین می‏شد عبارت بودند از:

5-1. مرکب مورد استفاده: در دوره‏های ابتدائی طُغراها فقط با مرکب سیاه کشیده می‏شدند. بعدها بخصوص از قرن هشتم هجری استفاده از آب طلا نیز مرسوم گردید. نمونه‏های از دوران سلطان محمد فاتح موجود است که با آب طلا نیز کشیده شده‏اند. نامه‏های که از طرف سلاطین عثمانی برای شریف مکه، حاکم مراکش، خانهای کریمه، و تمام پادشاهان فرستاده شده طُغرای مطلا کشیده می‏شد. فقط برای خان بخارا و شاه ایران (در عصر صفوی و افشار) طُغراهای مطلا کشیده نمی‏شد و به جای آن با آب طلا در دو سطر امضاء پادشاه قرار می‏گرفت.33 احتمال دارد تغییر روش در مرکب مورد استفاده برای خان بخارا و شاه ایران وابسنگی آندو به اقوام ترک باشد.

5-2. تذهیب: طُغراها در هر زمان تزئین نمی‏شدند بلکه نمونه‏های ساده آن فراوان است. اما اولین تزئینات بکار رفته بیشتر در فضاهای خالی حروف صورت می‏گرفت. در این فضاها بطور کلی تذهیبهای کلاسیک؛ حل‏کاری، تشعیر، کار خلیج، تزئینات نگاتیو و بطور نادر هم تزئینات شبکه‏‏ای صورت گرفته است. در این تزئینات استفاده از آب طلا، نقره و تذهیب کلاسیک و آرایش به چشم می‏خورد. (نک: تصویر 6)

 

تصویر 6: تزئینات بکار رفته در میان حروف و خطوط

در طُغراهای سالهای پایانی قرن دهم تزئینات قضاهای خالی حروف به بیرون این قسمتها نیز منتقل گردید و به سمت بالا به صورت مثلث مرتفع گردیده است. (نک تصویر 7)

در این تذهیبها ابرهای چینی، برگهای لوتوس، نقش مایه‏های که با استفاده از تکنیک نگاتیو رنگ شده استفاده شده است. طرحهای حلزونی که به کار خایج معروف شده اند، طرحهای اسلیمی، بعنوان خصوصیات تزئینی خاص قرن دهم و یازدهم در طُغرا بکار رفته‏اند. نمونه‏های عالی از اینگونه طُغراها را می‏توان در عصر سلیمان قانونی، سلیم دوم و مراد سوم در عثمانی مشاهده نمود.

 

تصویر 7: نمونه ای از کاربرد تذهیب در حاشیه حروف طُغرا

5-3. تزئینات حاشیهای: بغیر از تذهیب طرح‏های تزئینی دیگری برای مزین کردن طُغرا مورد استفاده قرار می‏گرفت. بعنوان مثال در سمت راست طُغرا تصاویر گل و یا پرچم رسم می‏گردید. بخصوص در زمان احمد سوم عثمانی این تزئینات بطور چشمگیری گسترش یافته است.(نک: تصویر 8) در زمان محمد دوم عثمانی در این محل مخلص «عدلی» در زمان عبدالحمید دوم «غازی»، در زمان مراد پنجم «راشد» نگارش یافته است.34

در طُغراهائی که در سال 1197‌ھ به دست صدراعظم خلیل حمید پاشا کشیده شده و مربوط به احمد سوم است در سمت راست یک گل کوچک و در سمت چپ تصویر یک سنبل کوچک ترسیم شده است.در زمان محمد دوم در سمت راست به جای گل تخلص «عدلی» گذاشته شد. در زمان عبدالحمید دوم به جای آن کلمه «غازی» و در زمان محمد پنجم تخلص «رشاد» گذاشته شده است.35

در دوره‏های متاخر علاوه بر استفاده از دو رنگ طلائی و نقره‏ای طرح‏‏های ماه و ستاره، آرمها، خورشید، گلهای روکوک بعنوان عناصر تزئینی در طُغراها شناخته می‏شوند.

 

تصویر 8: نمونه‏ای از طُغراهای مزین به طرح تزئینی (تذهیب و گل)

5-4.مناطق تزئینی: قسمتهای که خارج از تزئینات طُغرا و متن قرار داشت در دوره‏های متقدم خالی گذاشته می‏شد. در دوره‏های متأخر این قسمت نیز با تزئینات خفیف و حل‏کاری و یاتصریع مزین می‏شد. در فرمانها و براتها غیر از طُغراها جاهای مختلف زمینه نیز تزئین می‏شدند. در موارد بسیار نادری این قسمت هم تذهیب شده است. (نک: تصویر 9) مهمترین قسمتها را می‏توان:

  • روی نوشته: با زرافشان تزئین می‏شد. متونی که دیوانی جلی بود لاله افشان، افشان آبی و سیاه پاشیده می‏شد. در بعضی مواقع روی حروف نقطه‏‏های طلائی گذاشته می‏شد.
  • میان سطور: بین السطور با نقطه‏‏های طلائی، طرحهای رکوک، ماه و ستاره، زرافشان، با حل کاری و تشعیر تزئین می‏شد.
  • جمله دعا: به طور کلی با نقطه‏‏های طلائی و زرافشان تزئین می‏شد.
  • محل تحریر: حل کاری طرحهای نگاتیو طلائی، زرافشان و نقطه‏های طلائی تزئین می‏شدند.
  • خط همایون: بطورکلی به صورت سرلوحه تذهیب می‏شد. و تابع فرمانها و طرحهای تزئینی دوره‏‏های مختلف بوده است. تزئینات این قسمت در بعضی مواقع با تزئینات طُغراها درهم می‏آمیخت.

 

تصویر 9: نمونه ای فرمانهای مزین به تذهیب و طُغرای مظفرالدین شاه قاجار (موزه کاشان)

در موزه آستان مقدس با شماره ثبت 270 قطعه خطی از فرمان ناصرالدین شاه قاجار مبنی بر انتصاب محمد حسن خان قاجار اعتماد السلطنه به نظارت بر مطبوعات دوره ناصری وجود دارد که در سال 1278 ق تنظیم شده است. این فرمان با نقش مهرناصرالدین شاه در پیشانی سند به مضمون المعزالله و طُغرای السلطان ناصرالدین شاه با ابعاد مسطر فرمان 2/6 × 5/15 سانتیمتر است. فواصل سطور با طلا اندازی و ابری سازی به شیوه گلزار مرصع تزیین یافته است . حاشیه فرمان تشعیری و مرصع همراه با جدول كشی الوان و تسمه زرین است و نمونه‏ای جالب از طُغراهای مزین شده در عصر قاجار محسوب می‏گردد.

 6. طُغراکشی و طُغراکشان

طُغراها بیشتر بوسیله مأموری که طُغرایی نامیده می‏شد (و این شخص باید خط خوش و ظریفی می‏داشت) در بالای نامه‏های رسمی ترسیم می‏شد. طبق نوشته بُنداری، عبدالرحیم برادر جوانتر عزالملکبن نظام‏الملک وزیر معروف، صاحب مقام طُغرائی شد زیرا این شغل مستلزم هیچ نوع توانائی جز داشتن خطی خوش نبود.

طُغرایی در ایام متقدم یک نفر امیر جوان از طبقات بالا بود. ولیکن «دیوان طُغرا» از زمان وزارت نظام‏الملک بدست اعضای عادی سلسله مراتب دیوانی افتاد. چیزی نگذشت که این دیوان دوات‏خانه امپراتوری گردید و منشی یا گزارشگر محاورات و مکاتبات رسمی تابع طُغرایی شد که پس از وزیر و مستوفی مهمترین مقام امپراطوری به شمار می‏رفت. مثلأ این طُغرایی که در غیاب وزیر اصلی سلطان از او دعوت می‏شد تا در هنگامی که شاه عازم شکار بود جای وزیر او را بگیرد.36 در میان پادشاهان عثمانی افرادی که طُغراهایشان را خودشان می‏کشیدند نیز وجود داشتند. بعنوان مثال سلطان احمد سوم.

استاد مویدالدّین ابواسماعیل اصفهانی معروف به طُغرایی‌، از شاعران بزرگ قرن پنجم وششم هجری است كه در دربار سلطان محمّد سلجوقی‌، متولّی دیوان طُغرا و صاحب دیوان انشا گردید و پس از او همین سمت را در دربار پسرش‌، سلطان مسعود به دست آورد.37

در منابع مملوکات کسانی که طُغراها را رسم می‏کردند طُغرائی نامیده نمی شدند بلکه به آنها «کاتبان سِر» گفته می‏شد. این افراد طُغراها را بر روی کاغذهای جداگانه ای رسم کرده و آماده نگاه می‏داشتند و در صورت نیاز آنها را در محل مناسب می‏چسباندند.38

در عثمانیها کشیدن طُغرا فقط مخصوص پادشاهان نبوده است. تا زمان سلطان محمد سوم شاهزادگانی که در ایالات و مناطق مختلف حکمرانی می‏کردند بر روی فرمانهای که برای مناطق تحت فرمان خود می‏نوشتند طُغراهای مخصوصی را تهیه می‏کردند که شبیه طُغراهای پادشاهان بود. این فرمانها فقط در منطقه تحت حکمرانی آنها اعتبار داشت. این شاهزادگان حق ضرب سکه و یا خواندن خطبه به نام خودشان را نداشتند، زیرا این دو عمل از شرایط سلطنت بود. به عنوان نمونه شاهنشاه، یکی از شاهزادگان دوره بایزید دوم طُغرائی با متن (شاهنشاه بن بایزید خان مظفر دائما) در 915 ھ رسم کرده است. همچنین طُغرای موجود از شاهزاده احمد والی آماسی که مربوط به سال 918 ھمی‏باشد.39 بعد از سلطان سلیم یاووز کمتر با طُغراهای شاهزادگان برخورد می‏کنیم.40

وزرای که در مناطق مرزی بودند نیز اجازه کشیدن طُغرا را داشتند که این اجازه در زمان صدراعظم کمانکش قارا مصطفی پاشا (1638 – 1643 م.) برچیده شد. فرمانده کل ارتش (سردار اکرم) هنگامی که به نبرد اعزام می‏گردید برای رزمنامه‏‏ها به طور اجباری موظف به استفاده از طُغرا بود به همین خاطر تعدادی کاغذ خالی که بر روی آنها طُغرا کشیده شده بود برای استفاده داده می‏شد و متن بعدأ نوشته می‏شد و این متن بعنوان فرمان پادشاه واجب‏الاجرا بود. بعدها این اصول برچیده شد.41

از هنرمندان و طُغرا کشان عصر قاجار می‏توان به حاج میرزا حسن حكاك و حاج میرزا حسین حكاكباشی است كه این دو برادر هنرمند، از بستگان مرحوم محمد طاهر بوده و اصالتاً اهل شیراز بوده‏اند. مرحوم حاج میرزا حسین حكاك به آذربایجان رفته و مدت چهل سال در تبریز زندگی كرد و به خلق آثار هنری بی بدیل در خط نستعلیق و نقر و حك و كتیبه نگاری و سجع و مهر و طُغرا سازی و تركیب بندی اقدام كرده و در عصر خود بی نظیر بود.42

 

سخن آخر

همانگونه که ذکر گردید طُغرا از جمله خطوط تفننی است که در ممالک اسلامی از جمله: مصر، سوریه، لبنان، عراق، ایران و افغانستان به آن می‌پردازند. از نیمه دوم قرن دوازدهم بسیاری از هنرهای کتاب‌آرائی در جهان اسلام حالت سکون یافته بود و طبیعتأ هنر خطاطی و خوشنویسی و در کنار آن شغل کتابت نیز از این امر مستثنی نبود. تهیه فرمانها و دستوران دولتی بر روی کاغذهای رسمی که در مطبعه های دولتی چاپ شده بود نیاز به مهر سلطنتی را از میان برده بود و همین مسئله اهمیت شغل طُغراکشی در دربار سلاطین را از میان برده بود. بطوری که از ابتدای قرن سیزدهم هجری به بعد هیچ اثر مهمی را در این زمینه هنری نمی‌توان یافت.طُغرا در ترکیه که بزرگترین مرکز رواج این هنر بود بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تشکیل جمهوری ترکیه و در نهایت تغییر خط عربی به خط جدید رواج پیشین را ندارد و می‌توان ادعا نمود که عمر این هنر و کاربرد آن در این کشور در اواخر قرن سیزدهم به پایان رسیده است. در مقابل در سالهای اخیر بعضی از هنرمندان در سایر کشورهای اسلامی ازجمله ایران با استفاده از قابلیت تزئینی این خط به خلق آثار هنری می‏پردازند. این هنرمندان طُغرا را غالبأ به خط ثلث و رقاع یا دیوانی نقش می‏کنند و نقش تزئینی و زیبائی را بدین وسیله خلق می‏کنند.

 

پی نوشتها:

1 Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982. Vol. 31. p. 454.

2 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. p. 238.

3 Fuat Bayramoğlu. “Tezhipli ve Padişah Onaylı Farmanlar”.Kültür ve Sanat Dergisi, N. 4 (1976): 17; Gökbilgin, M. Tayyıb. Osmanlı Paleografya ve Diplomatik İlim. İstanbul: İ.Ü. Edebiyat Fakültesi, 1979: 79.

4 شمس اللغات ج 2 ص 50

5 معجم الادباء یاقوت ج 4 ص. 51 و شرح لامیة العجم صفوی ج 1 ص 6

6 محمد حسین بن خلف تبریزی "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355. پانویس صفحات 1355 – 1356. رک: چند فایده ادبی. اقبال آشتیانی. مجله ایران فردا. س 2 ش 10

7 Bayramoğlu, 1976, p. 21.

8 محمد حسین بن خلف تبریزی "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355.

9 نفیسی، علی اکبر. فرهنگ نفیسی. تهران: خیام، 1318. ج. 3؛ ص. 2247.

10 محمد پادشاه متخلص به شاد. آنندراج. زیر نظر دبیر سیاقی. تهران: امیرکبیر، 1363، ج. 4.

11 Kaşgarlı, Mahmut. Divanü Lûgat-it-Türk (tercümesi). Çev. Besim Atalay. Ankara: Türk Dil Kurumu, 1998. Cilt 1, p. 462.

12 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. s. 284.

13 جامع‏التواریخ، 56 س.6.

14 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455; Uzunçarşılı, 1984. p. 237.

15 Uzunçarşılı, 1984. p. 237.

16 موزه کاخ توپقاپی، آرشیو اسناد: شماره 1938, fa,1.

17 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455.

18 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. p. 238.

19 Loc.cit.

20 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.

21 Uzunçarşılı, 1984. p. 238.

22 Ibid. : 239.

23 Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982. Vol. 31. p. 455.

24 Nihat Boydaş. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994: 32.

25 T.S. Eliot. Edebiyat Üzerine Düşünceler (Çev.S.Kantarcıoğlu), Ankara 1990, p. 2-3.

26 برای اطلاع بیشتر در این مورد مراجعه شود به :

İ.H. Uzunçarşılı, “Tuğrave Pençeler”, Belleten. N. 17-18: (1941);

27 Ali Bey. Tarih-i Osmani. Encümeni Mecmuası, Sene 8: 110; Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984: 238.

28 Ethem, Halil. Meskukat'ı Osmaniyye. S. 23-24. ; Uzunçarşılı, 1984: 239.

29 Uzunçarşılı, , 1984: 295.

30 Ibid. : 239.

31 رضا فراستی "مهرهای شاهان قاجاریه". تاریخ و فرهنگ ایران http://www.iichs.org/

آنچه قبلاً راجع به مهرهای شاهان و شاهزادگان قاجاریه چاپ شده است عبارتند از:

1. طاهری شهاب. سجع مهر سلاطین و شاهزادگان و صدور ایران“. وحید، س 2، ش 8 (مرداد 1344) : 41-49 در مقاله مذكور، فقط سجع نوزده مهر از شاهان و چهارده مهر از شاهزادگان نوشته شده است. اطلاعات بعضی از مهرها ناقص است و یا اشتباه خوانده شده.

2. رابینو دی بورگو ماله، هـ. ل. آلبوم سكه‌ها، نشانها، و مهرهای پادشاهان ایران (از سال 1948 تا 1500 م). به اهتمام محمد مشیری. تهران، مؤسسه سكه‌شناسی ایران؛ امیركبیر، 1353. این كتاب كه در سال 1951 (1330 ش) در بریتانیا چاپ شده، در بخش مهرها صفحه 51، تصاویر بيست مهر از شاهان را آورده است.

3. قائم‌مقامی، جهانگیر. مقدمه‌ای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران، انجمن آثار ملی، 1350. در كتاب مذكور تعداد چهل مهر از شاهان و ولیعهدهای قاجاریه معرفی شده. اطلاعات تعدادی از مهرها با اطلاعات رابینو و طاهری شهاب یكسان است و بعضی از مهرها درست خوانده نشده است.

32 Nihat Boydaş. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994: 33.

33 Kanunname. Aşir Efendi Kütüphane. N. 1004, S. 37b; Uzunçarşılı, , 1984. p. 292

34 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.

35 Loc. cit

36 کلوزنر، کارلا. دیوانسالاری در عهد سلجوقی: وزارت در عهد سلجوقی. ترجمه یعقوب آژند. تهران: امیرکبیر، 1363.

37 دكتر مهدی محققُ‌ ترجمه منثور و منظوم‌ قصیده لامیة العجم طغرایی اصفهانی

http://ltr.ui.ac.ir/Farsi_Pages/Magazine/M.20.21/1-Mohaghegh.htm

38 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455.

39 Uzunçarşılı, , 1984. p. 124

40 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.

41 Loc. cit

42 بیانی. آثار و احوال خوشنویسان ، ج 2‌، ص 151.

 

منابع

بورگو، رابینو دی؛ ماله، ھ. ل. آلبوم سكه‌ها، نشانها، و مهرهای پادشاهان ایران (از سال 1948 تا 1500 م). به اهتمام محمد مشیری. تهران، مؤسسه سكه‌شناسی ایران؛ امیركبیر، 1353.

بیانی، مهدی. احوال و آثار خوش نویسان.- تهران: علمی، ۱۳۶۳.

تبریزی، محمد حسین بن خلف. "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355.

صاحب، ابراهیم بن نورمحمد . شمس اللغات. مصحح : مولوی سراج الدین. بمبئی: چاپخانه حیدری،.

طاهری، شهاب. سجع مهر سلاطین و شاهزادگان و صدور ایران“. وحید، س‌2، ش 8 (مرداد 1344) : 41-49.

فراستی، رضا. مهرهای شاهان قاجاریه، تاریخ و فرهنگ ایران http://www.iichs.org/

قائم‌مقامی، جهانگیر. مقدمه‌ای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران، انجمن آثار ملی، 1350.

کلوزنر، کارلا. دیوانسالاری در عهد سلجوقی: وزارت در عهد سلجوقی. ترجمه یعقوب آژند. تهران: امیرکبیر، 1363

محقق، مهدی، ‌ترجمه منثور و منظوم‌ قصیده لامیة العجم طُغرایی اصفهانی‌ ttp://ltr.ui.ac.ir/Farsi_Pages/Magazine/M.20.21/1-Mohaghegh.htm

محمد پادشاه متخلص به شاد. آنندراج. زیر نظر دبیر سیاقی. تهران: امیرکبیر، 1363، ج. 4.

نفیسی، علی اکبر. فرهنگ نفیسی. تهران: خیام، 1318.

همدانی، رشیدالدین فضل الله. جامع‏التواریخ. به تصحیح و تحشیه محمد روشن و مصطفی موسوی. تهران: البرز، 1373.

یاقوت حموي. معجم الادباء. ترجمه و ويرايش عبدالمحمد آیتی. تهران: سروش، 1391.

 

-Ali Bey. Tarih-i Osmani. Encümeni Mecmuası, Sene 8; http://tarihvemedeniyet.org/2011/02/tarihi-osmani-encumeni-mecmuasi

/-Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982.

-Bayramoğlu, Fuat “Tezhipli ve Padişah Onaylı Farmanlar”. Kültür ve Sanat Dergisi, N. 4 (1976)

-Boydaş, Nihat. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994.

-Eliot, T.S. Edebiyat Üzerine Düşünceler (Çev. S. Kantarcıoğlu), Ankara 1990,

-Ethem, Halil. Meskukat'ı Osmaniyye. Kostantiniye: Mahmud Bey Matbaası, 1334.

Gökbilgin, M. Tayyıb. Osmanlı Paleografya ve Diplomatik İlim. İstanbul: İ.Ü. Edebiyat -Fakültesi, 1979.

-Kanunname. Aşir Efendi Kütüphane. N. 1004,

-Kaşgarlı, Mahmut. Divanü Lûgat-it-Türk (tercümesi). Çev. Besim Atalay. Ankara: Türk Dil Kurumu, 1998.

-Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. “Tuğra ve Pençeler”, Belleten. N. 17-18: (1941).

-Uzunçarşılı, İsmail Hakkı.Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984.

 

 

 

 

 

 

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان